ادغام انسان ها با هوش مصنوعی برای ایجاد مغزهای سایبری برتر
ادغام انسان ها با هوش مصنوعی برای ایجاد مغزهای سایبری برتر
آیا تحقیقات هوش مصنوعی در مسیری قرار دارد که به همه ما مغز سایبری بدهد؟
ایده ارواح برای هزاران سال وجود داشته است. این ایده که ما می توانیم با حفظ آگاهی خود از طریق سایبرنتیک به ارواح تبدیل شویم، یک تصور مدرن است. چیزی که زمانی کاملاً به حوزه انیمه و علمی تخیلی تعلق داشت، اکنون در آزمایشگاههای سراسر جهان - حتی در برخی از حیاطهای خلوت - روی آن کار میشود. و رسیدن به آن نقطه از آنچه ما فکر می کنیم نزدیکتر است.
در عرض نیم قرن، به ما گفته می شود که انتظار داشته باشیم رابط های مغز و کامپیوتر معمولی باشد. تلفن های هوشمند و پوشیدنی ها را فراموش کنید، مغز ما خود قادر به دسترسی به ابر خواهد بود. یا شاید مغز ما آنقدر کامپیوتری شود که ذهن ما بخشی از آن شود. اما در حال حاضر، بیشتر چنین چیزهایی در حال انجام هستند.
درایو هوش مصنوعی گوگل
غول فناوری و مبتکر خستگی ناپذیر، گوگل، در حال کار بر روی پیشرفت هوش مصنوعی است تا بتواند به مرحله بعدی وجود انسان تبدیل شود. این هیچ رازی نیست. با پروژه هایی مانند Google Glass، Self-Driving Google Car، خرید بیش از حد Nest Labs، Boston Dynamics، و DeepMind (با آزمایشگاه هوش مصنوعی رو به رشد آن)، فشار قوی برای پر کردن شکاف بین انسان و ماشین وجود دارد. بین انواع مختلف سخت افزار طراحی شده برای بهبود و تنظیم زندگی ما.
از طریق ترکیبی از رباتیک، خودکار، هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، که توسط انبوهی از رفتار مصرفکننده پشتیبانی میشود، شکی نیست که گوگل جاهطلبیهای بلندمدتی در حل هوش مصنوعی دارد. گوگل به جای نظر دادن، من را به انتشارات تحقیقاتی اخیر خود ارجاع داد، جایی که صدها نشریه مرتبط با یادگیری ماشین، هوش مصنوعی و تعامل انسان با کامپیوتر پیدا کردم. به من اطلاع داده شد که هدف گوگل این است که همیشه "محصولات مفیدتر برای مردم بسازد، بنابراین ما تمایل داریم بر مزایای فوری بیشتری تمرکز کنیم."
این منطقی است. در کوتاهمدت، گوگل محصولاتی را توسعه میدهد که قادر به جمعآوری دادههای رفتاری، الگوهای ارتباطی ما و پیشبینی آنچه میخواهیم هستند، قبل از اینکه خودمان بدانیم. با پیشرفت تحقیقات سایبرنتیک، تبلیغات شخصی هدفمند می تواند به تحریکات عصبی-شناختی تبدیل شود و انگیزه هایی مستقیماً به مغز ما ارسال می شود تا محصولی خاص را جستجو کنیم.
دستیابی به تکینگی
برای اینکه سناریوی فوق اتفاق بیفتد، ابتدا باید به تکینگی - زمانی که انسان ها و رایانه ها با یکدیگر ادغام می شوند - دست یافت. Ray Kurzweil، مخترع محترم، آینده پژوه برجسته و مدیر مهندسی در گوگل، انگیزه و چشم اندازی برای دیدن این اتفاق دارد. او بیش از 30 سال است که پیش بینی های دقیقی در مورد فناوری انجام می دهد. و اگر حق با او باشد، انسان ها با دنیای جدید و رادیکالی روبرو خواهند شد.
پسوندهای مصنوعی مغز در اختیار او هستند. کورزویل در حال حاضر روی توسعه هوش ماشینی و درک زبان طبیعی در گوگل کار می کند. او ترسیم کرده است که در صورت ادامه پیشرفت فناوری، آینده نزدیک چگونه خواهد بود.
در دهه آینده هوش مصنوعی با هوش انسانی مطابقت خواهد داشت و با شتاب رشد فناوری، هوش مصنوعی بسیار فراتر از هوش انسانی حرکت خواهد کرد. ماشینها دانش خود را در یک لحظه به اشتراک میگذارند و نانوروباتها در بدن و مغز ما ادغام میشوند و طول عمر و هوش ما را افزایش میدهند. تا سال 2030، نئوکورتیس ما به ابر متصل خواهد شد. و این تنها شروع است. تکامل انسان ممکن است صدها هزار سال طول بکشد تا هوش ما را به جایگاه امروزی برساند، اما کمک های تکنولوژیکی ما را در کمتر از نیم قرن ده ها هزار بار فراتر از آن خواهد برد. تا سال 2045، کورزویل پیشبینی میکند که هوش غیربیولوژیکی طراحی و بهبود خود را در چرخههای سریع آغاز خواهد کرد. پیشرفت به قدری سریع اتفاق خواهد افتاد که هوش عادی انسان دیگر قادر به ادامه آن نخواهد بود.
شکست دادن آزمون تورینگ
تست تورینگ، که توسط آلن تورینگ در سال 1950 معرفی شد، یک بازی بین انسان و کامپیوتر است که در آن قاضی دو مکالمه پنج دقیقه ای از طریق یک کامپیوتر دارد – یکی با یک شخص و دیگری با یک هوش مصنوعی.
سپس قاضی باید بر اساس گفتگوها تعیین کند که چه کسی چه کسی است. هدف نهایی شبیه سازی تعامل انسان به حدی است که قاضی متوجه نشود که آنها در حال مکالمه با کامپیوتر هستند.
اخیراً یک چت بات معروف به یوجین گوستمن اعلام شده است که آزمون تورینگ را با حواشی اندک گذرانده است. با این حال، منتقدان آن همچنان بدبین هستند. گوستمن که خود را پسری 13 ساله از اوکراین بود و زبان دومش انگلیسی بود، تنها توانست 10 نفر از 30 قاضی انجمن سلطنتی را متقاعد کند که او انسان است. با این حال، کسانی که با او صحبت کرده اند متقاعد نشده اند. ادعایی که گفتار او رباتیک است، یک تقلید صرف، مصنوعی.
هوش مصنوعی، در حال حاضر، یک توهم باقی مانده است. نرم افزارهای کدگذاری شده هوشمندانه می توانند یک مکالمه را تظاهر کنند، اما این بدان معنا نیست که کامپیوتر برای خودش فکر می کند. اپیزود را به خاطر بیاورید شماره 3 ثانیه که دارای یک ابر رایانه دولتی بود که ادعا می کرد هوش مصنوعی را حل کرده است. همه اش دود و آینه بود. آواتار انسانی که میتوان با آن تعامل داشت یک نما بود. میتوانست مکالمه انسانی را کاملاً تکرار کند، اما کار دیگری نمیتوانست انجام دهد. مانند همه رباتهای چت، از هوش مصنوعی نرم استفاده میکند، به این معنی که بر روی یک الگوریتم برنامهریزیشده متکی به پایگاه داده اجرا میشود تا خروجیهای مناسب را برای ورودیهای ما انتخاب کند. برای اینکه ماشینها از ما بیاموزند، باید خودشان دادههایی را در مورد الگوها و عادات ما جمعآوری کنند و سپس آن اطلاعات را در تعاملات آینده اعمال کنند.
تبدیل شدن به آواتار شما
با پیشرفت رسانه های اجتماعی، تقریباً همه اکنون زندگی در وب دارند. اما اگر بتوان آن زندگی را طوری برنامه ریزی کرد که دیگران بتوانند با آن صحبت کنند و فکر کنند که این شما هستید، چه؟ کورزویل برای آن برنامه دارد. نقل شده است که او می خواهد پدر مرده خود را با استفاده از یک آواتار کامپیوتری زنده کند. او که با مجموعهای از نامهها، اسناد و عکسهای قدیمی مسلح است، امیدوار است روزی با استفاده از حافظه خود از آن اطلاعات برای برنامهریزی یک نسخه مجازی از پدرش استفاده کند.
در مصاحبه ای با ABC Nightline، کورزویل اظهار داشت که "[c] ساختن یک آواتار از این نوع یکی از راه های تجسم آن اطلاعات به گونه ای است که انسان بتواند با آن تعامل داشته باشد. فراتر از محدودیت ها ذاتاً انسانی است." اگر چنین برنامه ای به جریان اصلی تبدیل شود، می تواند به خاطرات جدید تبدیل شود. آیا به جای پشت سر گذاشتن تاریخچه ای از خود، می توانیم روح خود را پشت سر بگذاریم؟
کامپیوتری کردن مغز ما
با در نظر گرفتن پیشبینیهای کورزویل، ممکن است چیزی بزرگتر در راه باشد. آیا میتوانیم به کمک فناوری به جاودانگی الکترونیکی دست یابیم و به نقطهای برسیم که کل ذهنها قابل دانلود و کامپیوتری شدن باشند؟
سال ها پیش، در طول دوره کارشناسی علوم اعصاب شناختی من، گفتگو به سمت موضوع آگاهی کشیده شد. به یاد میآورم که استادم گفته بود: «حتی اگر بتوانیم مغز انسان را نقشهبرداری کنیم و یک مدل کامپیوتری کامل از آن تولید کنیم، نتیجه شبیهسازی چیست؟»
روزی را تصور کنید که در آن میتوان کل بدن و ذهن انسان را تنها با یک اسکن مغز در یک دستگاه شبیهسازی کرد. این موضوع سؤالات زیادی را در مورد هویت ایجاد می کند. پیشرفت های تکنولوژیکی در مغز و بدن ما تداوم هویت را حفظ می کند، و با این قدرت این سوال وجود دارد که انتقال کامل به یک ماشین چه چیزی را شامل می شود. در حالی که دوپلگانگرهای مکانیزه ما ممکن است آزمون تورینگ را بگذرانند، آیا آن موجود جدید من هستم؟ یا فقط اگر بدن انسان اصلی من خاموش شود، من می شوم؟ آیا تفاوت های ظریف در مغز من که در ژن های من رمزگذاری شده است منتقل می شود؟ در حالی که فناوری ما را به نقطه ای می رساند که می توانیم مغز انسان را مهندسی معکوس کنیم، آیا هرگز قادر خواهیم بود انسان ها را مهندسی معکوس کنیم؟
کورزویل اینطور فکر می کند. او در سایت خود می نویسد:
ما در نهایت میتوانیم با استفاده از میلیاردها نانوربات در مویرگها، تمام جزئیات برجسته مغزمان را از داخل اسکن کنیم. سپس می توانیم اطلاعات را بدست آوریم. با استفاده از تولید مبتنی بر فناوری نانو، ما میتوانیم مغز شما را بازسازی کنیم، یا بهتر است آن را در بستر محاسباتی با قابلیتتری بازسازی کنیم.
خیلی زود، همه ما با پروتزهای تمام بدن به اطراف می دویم تا مغز سایبری خود را در خود جای دهیم. انیمه، روح در پوسته، دارای یک نیروی امنیتی ویژه برای مبارزه با مجرمان سایبری است که خطرناک ترین آنها می تواند یک شخص را هک کند. روح در پوسته در اواسط قرن بیست و یکم اتفاق افتاد. بر اساس پیشبینیهای کورزویل، چارچوب زمانی برای آن آینده احتمالی دقیقاً هدف است.