ایجاد نسلی از انسان های مهندسی زیستی
ایجاد نسلی از انسان های مهندسی زیستی
ما اکنون آگاهانه در حال طراحی و تغییر اشکال فیزیولوژیکی ساکن در سیاره ما هستیم. - پل روت ولپ.
آیا مشخصات کودک خود را مهندسی می کنید؟ آیا می خواهید او قد بلندتر، سالم تر، باهوش تر و بهتر باشد؟
مهندسی زیستی برای قرن ها بخشی از زندگی بشر بوده است. 4000 - 2000 قبل از میلاد در مصر، مهندسی زیستی برای اولین بار برای خمیر نان و تخمیر آبجو با استفاده از مخمر استفاده شد. در سال 1322، یک رئیس عرب برای اولین بار از منی مصنوعی برای تولید اسب های برتر استفاده کرد. تا سال 1761، ما با موفقیت گیاهان زراعی را در گونه های مختلف تلاقی می کردیم.
بشریت در 5 ژوئیه 1996 در مؤسسه Roslin در اسکاتلند، جایی که گوسفند دالی ساخته شد، جهش بزرگی انجام داد و اولین پستانداری بود که با موفقیت از یک سلول بالغ شبیه سازی شد. دو سال بعد، ما اشتیاق بیشتری برای کشف دنیای شبیهسازی را تجربه کردیم که منجر به شبیهسازی اولین گاو از سلول جنینی، شبیهسازی یک بز از سلول جنینی، شبیهسازی سه نسل موش از هستههای تخمدان بالغ شد. کومولوس، و شبیه سازی نوتو و کاگا - اولین گاوهای شبیه سازی شده از سلول های بالغ.
به سرعت داشتیم جلو می رفتیم. شاید خیلی سریع به سرعت به سمت حال پیش بروید و جهان با امکانات باورنکردنی در زمینه مهندسی زیستی روبرو است. چشم انداز طراحی نوزادان یکی از شگفت انگیزترین آنهاست. دانشمندان استدلال می کنند که پیشرفت های بیوتکنولوژی فرصت های بسیار مورد نیاز را برای مبارزه با بیماری های تهدید کننده زندگی فراهم کرده است. نه تنها می توان برخی از بیماری ها و ویروس ها را درمان کرد، بلکه از بروز آنها در میزبان نیز جلوگیری کرد.
اکنون، از طریق فرآیندی به نام ژرملاین درمانی، والدین بالقوه این شانس را دارند که DNA فرزندان خود را تغییر داده و از انتقال ژن های کشنده جلوگیری کنند. در همین راستا، برخی از والدین تصمیم میگیرند که فرزندان خود را با کمبودهای خاصی که ممکن است عجیب به نظر برسد، آزار دهند. نیویورک تایمز مقاله مفصلی منتشر کرد که در آن گزارش میداد چگونه برخی از والدین عمداً ژنهای ناکارآمدی را انتخاب میکنند که ناتوانیهایی مانند ناشنوایی و کوتولگی ایجاد میکنند تا به بچههایی شبیهتر شوند. آیا این یک فعالیت خودشیفتگی است که باعث فلج کردن عمدی کودکان می شود یا برای والدین آینده و فرزندانشان موهبتی است؟
Abiola Ogungbemile، مهندس بالینی که در بیمارستان کودکان شرق انتاریو کار می کند، واکنش های متفاوتی را در مورد شیوه های مهندسی زیستی ابراز کرد: "گاهی اوقات، شما هرگز نمی دانید که تحقیقات شما را به کجا می برد. هدف مهندسی آسان تر کردن زندگی است و این کار را انجام می دهد. اساساً شامل انتخاب شر کمتر است. این زندگی است." Ogungbemile در ادامه تاکید کرد که اگرچه مهندسی زیستی و مهندسی زیست پزشکی شیوه های متفاوتی هستند، "باید مرزها وجود داشته باشد و ساختاری وجود داشته باشد" که فعالیت های هر دو زمینه را هدایت کند.
واکنش های جهانی
این ایده خلق انسان بر اساس ترجیحات شخصی ترکیبی از وحشت، خوش بینی، انزجار، سردرگمی، وحشت و آرامش را در سراسر جهان برانگیخته است، با برخی از مردم خواستار قوانین اخلاقی سختگیرانه برای هدایت عمل مهندسی زیستی، به ویژه در مورد لقاح آزمایشگاهی. آیا ما نزدیکبین هستیم یا دلیل واقعی برای ایجاد «کودکان طراح» وجود دارد؟
دولت چین اقدامات قابل توجهی را برای تحقق هدف خود برای ایجاد نقشه های دقیق از ژن های افراد هوشمند آغاز کرده است. این امر ناگزیر بر نظم طبیعی و تعادل توزیع فکری تأثیر می گذارد. این یک تلاش عمدی است، تلاشی بدون توجه کمی به اخلاق و اخلاق، و با حمایت مالی بانک توسعه چین با بودجه هنگفت 1.5 میلیارد دلاری این طرح، میتوان مطمئن بود که فقط زمان زیادی است که شاهد عصر جدیدی از ابر هوشمند باشیم. انسان.
بدیهی است که افراد ضعیف تر و کم اقبال ما در نتیجه مشقت و تبعیض بیشتری خواهند داشت. جیمز هیوز، متخصص اخلاق زیستی و مدیر مؤسسه اخلاق و فناوریهای نوظهور، استدلال میکند که والدین این حق و آزادی را دارند که ویژگیهای فرزندشان را انتخاب کنند - زیبایی یا غیره. این استدلال بر این تصور استوار است که آرزوی نهایی نوع بشر دستیابی به کمال و کارکرد اولیه است.
پول زیادی صرف رشد اجتماعی و شایستگی تحصیلی کودکان می شود تا بتوانند در جامعه مزیتی داشته باشند. بچه ها در درس های موسیقی، برنامه های ورزشی، باشگاه های شطرنج، مدارس هنر ثبت نام می کنند. اینها تلاش والدین برای کمک به پیشرفت فرزندانشان در زندگی است. جیمز هیوز معتقد است که این با تغییر ژنتیکی ژنهای نوزاد و القای صفات انتخابی که رشد کودک را افزایش میدهد تفاوتی ندارد. این یک سرمایه گذاری صرفه جویی در زمان است و والدین بالقوه اساساً به نوزادان خود یک شروع اولیه در زندگی می دهند.
اما این سر شروع برای بقیه بشریت چه معنایی دارد؟ آیا توسعه جمعیت اصلاح نژادی را تشویق می کند؟ ما به طور بالقوه میتوانیم تفکیک بین افراد ثروتمند و فقیر را تشدید کنیم، زیرا فرآیند اصلاح ژنتیکی ارثی بدون شک یک امر تجملی است که اکثریت جمعیت جهان نمیتوانند از عهده آن برآیند. ما میتوانیم با عصر جدیدی روبرو شویم که در آن نه تنها ثروتمندان از نظر مالی وضعیت بهتری دارند، بلکه فرزندان آنها نیز میتوانند مزیت فیزیکی و ذهنی بهطور چشمگیری نابرابر داشته باشند - مافوقهای اصلاحشده در مقابل افراد پایینتر اصلاحنشده.
مرز اخلاق و علم را کجا می کشیم؟ به گفته مارسی دارنوفسکی، معاون مدیر اجرایی مرکز ژنتیک و جامعه، مهندسی کردن انسان ها برای خواسته های شخصی یک فناوری فوق العاده است. ما هرگز واقعاً نمیتوانیم بدون انجام آزمایشهای غیراخلاقی انسانی تشخیص دهیم که آیا آن بیخطر است یا خیر.
ریچارد هیز، مدیر اجرایی مرکز ژنتیک و جامعه، اذعان میکند که پیامدهای فناوری برای مهندسی زیستی غیرپزشکی، بشریت را تضعیف میکند و یک نژاد موشهای فنی-اوژنیک ایجاد میکند. اما دستکاری قبل از تولد 30 تولد را بین سال های 1997-2003 به خود اختصاص داده است. این روشی است که DNA سه نفر را ترکیب می کند: مادر، پدر و یک اهداکننده زن. با جایگزین کردن ژنهای کشنده با ژنهای عاری از بیماری اهداکننده، کد ژنتیکی را تغییر میدهد و به نوزاد اجازه میدهد تا ویژگیهای فیزیکی خود را از والدینش حفظ کند و در عین حال DNA هر سه نفر را در اختیار داشته باشد.
یک گونه انسانی دستکاری شده ژنتیکی ممکن است دور نباشد. ما باید در حرکت رو به جلو محتاط باشیم، زیرا در مورد این میل طبیعی برای جستجوی بهبود و کمال از طریق ابزارهای به ظاهر فوق العاده غیر طبیعی بحث می کنیم.