اینترنت: تغییرات ظریفی که روی مردم ایجاد کرده است
اینترنت: تغییرات ظریفی که روی مردم ایجاد کرده است
فناوری رایانه همراه با اینترنت، دنیایی را که ما در آن زندگی می کنیم تغییر داده است. توجه داشته باشید، این مثل این است که بگوییم ماهی ها به آب نیاز دارند، پرندگان تخم می گذارند و آتش داغ است. همه ما می دانیم که اینترنت بر نحوه کار، آرامش و حتی برقراری ارتباط ما تأثیر گذاشته است. با این حال چیزهای زیادی وجود دارد که در طول زمان به طور ماهرانه ای تغییر کرده اند.
بسیاری از بازارهای مختلف بدون هیچ اطلاعیه ای تحت بازسازی کامل قرار گرفته اند. در برخی موارد، حتی تغییراتی تقریباً ناخودآگاه در نحوه یادگیری افراد نه تنها بلکه به طور کلی به دانش مشاهده شده است. برای درک کامل این موضوع، بهتر است به افرادی نگاه کنید که متوجه تغییرات در کسب و کار، تجربیات یادگیری و در برخی موارد، نوع نگاه خود به خود شدهاند. یکی از افرادی که متوجه تغییرات شده است، برد ساندرسون است.
کسب و کارها به گونه ای متفاوت اداره می شوند
ساندرسون همیشه عاشق اتومبیل، موتورسیکلت های قدیمی و فرهنگ ماشین های قدیمی بوده است. اشتیاق او حتی او را به فروش و تجارت قطعات قدیمی و در برخی موارد فروش وسایل نقلیه کاملاً ساخته پیدا کرد. او برای تطبیق با تجارت آنلاین مشکلی نداشت، اما یادش میآید که در روزهای قدیم چگونه بود.
قبل از اینکه اینترنت شروع به کار کند، ساندرسون ساعتها در مورد آگهیهای روزنامهها فکر میکرد، در محوطههای آشغال جستجو میکرد، با شرکتهای ضایعات تماس میگرفت و همه اینها در تلاش برای یافتن قطعات نادر و قدیمی خودرویی بود که مورد نیازش بود. این قطعات اغلب توسط کلکسیونرهای قدیمی ارزش زیادی داشتند، بنابراین در تئوری کار نتیجه داد. متأسفانه، در دنیای واقعی، همه چیز همیشه درست نمی شود. در بسیاری از موارد، قطعات در شرایطی نبودند که تبلیغ میشد، معاملات اغلب به کسانی میرسید که نزدیکترین افراد زندگی میکردند، یا قطعات به سادگی آنهایی نبودند که مناسب باشند. او حتی اعتراف میکند که «این کار مستلزم تلاش و ساعتهای کار زیاد است، اغلب حتی بدون پرداخت هزینه، و ناامیدکننده بود».
این معاملات بد هنوز هم امروز اتفاق می افتد، اما اکنون او تمام دنیا را در اختیار دارد. او توضیح می دهد که وقتی برای اولین بار استفاده از خدمات آنلاین را شروع کرد، بسیار متفاوت بود. "تغییرات زیادی به یکباره رخ داد. میتوانستم انواع مکانهای مختلف را جستجو کنم، فوراً قیمتها را مقایسه کنم، به نظرات نگاه کنم، فوراً با مردم تماس بگیرم، نه اینکه به خردهفروشیها در کشورهای دیگر مراجعه کنم، و فروش آنلاین بسیار آسانتر بود.»
او ادامه میدهد که «اگر معاملات خراب شود، مشکل بزرگی نیست زیرا ساعتها را برای جستجوی فیزیکی تلف نکردهام». ساندرسون در مورد سهولت نسبی که بازارهای آنلاین فراهم کرده اند صحبت می کند، اینکه می تواند مدل های خاصی را جستجو کند و بدون دردسر قبلی بسازد. من می توانم در سراسر جهان به دنبال آنچه که نیاز دارم بگردم. روزهایی که با یک فروشگاه خردهفروشی تماس میگرفتند و از آنها میپرسیدند که آیا میتوانند کل موجودی خود را به امید اینکه یک کالای خاص موجود است جستجو کنند، گذشته است.»
ساندرسون احساس میکند که به دلیل اینترنت، چند تغییر ظریف در نحوه تجارت مردم ایجاد شده است. یکی از تغییرات تقریباً غیرقابل مشاهده ای که رخ داده است تقریباً همه بازارها را تحت تأثیر قرار می دهد و این توانایی شناخت واقعی یک محصول یا شرکت است.
ساندرسون توضیح میدهد که خرید و فروش کالاها در حال حاضر احساسی باز به آن دارد. او در ادامه نظر خود را با ارائه مثالی از بازخورد آنلاین بیان می کند. «بسیاری از مکانهایی که کالا ارائه میدهند دارای رتبهبندی و بررسی در بازار آنلاین خود هستند، که اغلب بر چیزی که قرار است بخرم تأثیر میگذارد.» او همچنان به این نکته اشاره میکند که هنگام خرید معمولی از فروشگاهها واقعاً چنین بازخوردی دریافت نمیکنید. «تجربه خردهفروشی شامل نظرات بهینهشده دیگرانی که واقعاً از کالا استفاده کردهاند نمیشود. شما فقط توصیه یک نفر را دارید که معمولاً فروشنده ای است که سعی می کند یک کالا را به شما بفروشد.
او احساس می کند که می تواند نگاه بسیار صادقانه تری به یک محصول بدهد. ساندرسون اشاره میکند که وجود «ترولها» را میداند و همه چیز باید به دقت ارزیابی شود، اما با تعداد صداهایی که در اینترنت اطلاعات میدهند، میتوانید ایده خوبی در مورد خرید و فروش به چه کسی داشته باشید. او فقط احساس می کند که با این همه بازخورد مشتری می تواند یک نظر صادقانه واقعی نه تنها در مورد محصولات بلکه در مورد تک تک خرده فروشان و حتی فروشندگانی که باید از آنها اجتناب کند، دریافت کند.
بنابراین، اگر جدیدترین فناوری اینترنت و رایانه به طرز ماهرانهای و نه چندان زیرکانه نحوه عملکرد کسبوکار را برای خردهفروشیهای بزرگ و افراد در همه جا تغییر داده است، چه چیز دیگری میتوانست بدون اطلاع قبلی تغییر کند؟
تغییر در نحوه دید ما و آنچه که به آن وابسته هستیم
برای تاتیانا سرجیو، این نگاه او به خودش بود. سرجیو اولین بار در سنین جوانی شروع به استفاده از اینترنت کرد، اولین سی دی خود را به صورت آنلاین در سن 13 سالگی خرید و قبل از اینکه بزرگ شود در فیس بوک ثبت نام کرد. اکنون به عنوان یک جوان، او بر رسانه های اجتماعی تسلط دارد، قهرمان خرید آنلاین است و در استفاده از موتورهای جستجو موفقیت متوسطی دارد. او، مانند بسیاری از جوانان در دنیای مدرن، از آخرین فناوری برای به روز ماندن در رویدادهای مهم، حفظ ارتباط با دوستان و خانواده خود و به دست آوردن درک بهتری از دنیای اطراف خود استفاده کرده است. این توانایی برای همیشه دانستن آنچه اتفاق می افتد راهی است که او از خود تعریف می کند.
او خود را باهوشتر از نسل والدینش نمیداند، اما احساس میکند که فناوری جدیدتر جوان بودن را تغییر داده است. سرجیو میگوید: «من باید همیشه بدانم چه اتفاقی میافتد، نه فقط با دوستانم، بلکه در مورد سیاست، علم، ورزش و به معنای واقعی کلمه همه چیز. او اشاره می کند که به دلیل افزایش حضورش در فضای مجازی، این احساس را به او می دهد که اطلاعات بیشتری در مورد موضوعات مختلف می داند. بسیاری از جوانان احساس می کنند که باید همه چیز را بدانند، از شاخص های تولید ناخالص داخلی گرفته تا اینکه چرا یک لایحه برای برخی بحث انگیز است اما برای برخی دیگر نه.
مسلماً مسئله دیگری در اینجا مطرح است: تغییر در آنچه جوانان به آن وابسته هستند. در این مورد، ممکن است وابستگی بیش از حد به اینترنت باشد. سرجیو ممکن است کاملاً با این موافق نباشد، اما اعتراف می کند که تجربه ای به یاد ماندنی بدون فناوری او داشته است. «حدود دو سال پیش در شهر من طوفان یخ داشتیم. تمام خطوط برق و تلفن را از بین برد. سرجیو میگوید هیچ راهی برای دسترسی به اینترنت یا استفاده از هیچ یک از دستگاههایم نداشتم. جدیدترین شگفتی های فناوری 21st قرن ممکن است به سرجیو دسترسی به اطلاعاتی که قبلاً دیده نشده بود داده باشد، اما ممکن است باعث شده باشد که او بیش از حد وابسته شود.
او می گوید: «من به معنای واقعی کلمه ساعت ها در تاریکی نشستم. نمی دانستم چه خبر است. هیچ راهی برای تماس با کسی وجود ندارد، هیچ راهی برای گفتن اینکه آیا تمام شهر من بود یا فقط خیابان من بود که طوفان گرفتار شده است.» این برای او شوکه کننده بود که متوجه شد علیرغم اینکه بسیار متصل و آگاه است، وضعیت او بهتر از کسی نیست که هرگز از اینترنت استفاده نکرده است.
البته این یک حادثه منفرد بود. سرجیو از شوک اولیه خلاص شد و به دنیا رفت و فهمید که چه خبر است. او مانند هر انسان کارآمد دیگری عمل کرد و در نهایت خوب بود، اما وضعیت هنوز جای تفکر است. اینترنت ممکن است اطلاعات نامحدودی به مردم داده باشد، اما بدون خرد و تجربه زندگی برای استفاده، واقعاً برای کسی خوب نیست.
یکی از قدرتمندترین تغییراتی که به دلیل فناوری رایانه رخ داده است، تأثیر آن بر تجارت ما یا حتی میزان وابستگی ما به آن نیست، بلکه نحوه نگاه ما به دانش است. به طور خاص، چگونه با کارشناسان خود رفتار می کنیم.
تغییر در نگاه ما به کارشناسان
ارزش ویژه دانش اصطلاحی نیست که اغلب استفاده می شود، اما دانستن آن مهم است. این از معنای سنتی حقوق صاحبان سهام، "ارزش سهام منتشر شده توسط یک شرکت" گرفته شده است، اما "سهام" را با دانش یک فرد در زمینه انتخابی خود جایگزین کنید. نمونه ای از این می تواند این باشد که یک پزشک در مورد تخصص پزشکی از ارزش دانش بالاتری نسبت به یک نجار برخوردار است، اما یک نجار در مورد تعمیر خانه از ارزش دانش بالاتری برخوردار است.
به عبارت دیگر، این چیزی است که شخصی را در زمینه خود متخصص می کند. این چیزی است که یک مشتاق را از یک حرفه ای جدا می کند. اینترنت با فناوری مدرن در حال تغییر دیدگاه مردم نسبت به برابری دانش است.
ایان هاپکینز میگوید: «چیزی که مردم نمیفهمند این است که بیشتر و بیشتر مشاغل ما شامل آمدن و رفع اشتباهاتشان است. هاپکینز در طول سالها مشاغل زیادی از راهاندازی استودیوی موسیقی مستقل خود تا شستن ظرفها داشته است، اما در حال حاضر بهعنوان یک شاگرد برق، میبیند که فناوری اینترنت چقدر دیدگاه مردم را نسبت به کارشناسان و به طور کلی برابری دانش تغییر داده است.
هاپکینز میداند که همه نحوه فیلمبرداری را نمیبینند و واقعاً معتقدند که در سطح یک حرفهای هستند. او می داند که اینترنت خیلی بیشتر از بد عمل کرده است، حتی در مورد اینکه چقدر می تواند مهم باشد صحبت می کند. ما همه موجودات اجتماعی هستیم و اتصال از طریق رایانه همیشه سودمند خواهد بود.»
چیزی که او می خواهد به آن اشاره کند این است که به دلیل تعداد راهنماهایی که به راحتی در اینترنت قابل دسترسی هستند، مردم دیدگاه خود را نسبت به انباشت دانش تغییر داده اند. «مردم میبینند که چگونه ویدیوها را بسازند و فکر میکنند که میتوانند وارد شوند و کارهایی را انجام دهند که تاجران سالها در مورد آن آموزش دادهاند. هاپکینز می گوید که می تواند خطرناک باشد. او ادامه میدهد که «بسیاری از کارهای ما به این دلیل انجام میشود که کسی فکر میکرد میتواند کار بهتری از یک حرفهای آموزش دیده انجام دهد. ما معمولا وارد میشویم و آسیب را ترمیم میکنیم، و بعد از تمیز کردن آشفتگیهای یک نفر، باید واقعاً کار را انجام دهیم.»
هاپکینز میداند که همیشه نحوه فیلمبرداری وجود داشته است، و بسیاری از مردم، قبل از ادعای تخصص خود، زمان کمی را صرف یادگیری در مورد چیزی کردهاند، و همیشه خواهند داشت. آنچه او می خواهد مردم بدانند ارزش یک متخصص واقعی است.