چگونه توییتر بازی اطلاعات را تغییر می دهد
چگونه توییتر بازی اطلاعات را تغییر می دهد
عصر هشتگ توییتر که تجسم بخش بدون ثبات و معقول کمدین چارلی شین (#برنده!) بود، ظاهراً با استاندارد امروزی هشتگ های پرطرفدار، قرن ها پیش است. در واقعیت، رکورد شکستن حساب توییتر شین، که در اوج خود نزدیک به 4000 دنبال کننده در دقیقه به دست می آورد، تنها کمتر از چهار سال پیش راه اندازی شد. با این حال، در زمان توییتر، میزان اطلاعات تولید شده بین یک روز و روز دیگر با تفاوت بین آغاز عصر پالئوزوئیک و پایان عصر سنوزوئیک قابل مقایسه است. من در اینجا کمی هذلولی می کنم، اما اگر هر توییتی که در توییتر ارسال می شود نشان دهنده یک سال زمین شناسی باشد، در عرض یک روز توییتر نزدیک به 500 میلیون سال پیر می شود.
بیایید به جزئیات بیشتر نگاه کنیم. در یک روز متوسط، بر اساس داده های توسط آمار زنده اینترنت، حدود 5,700 توییت در ثانیه ارسال می شود (TPS) در حالی که در مقایسه، حدود 5 میلیون نسخه از روزنامه های روزانه در کانادا در گردش است. این بدان معناست که توییتر شما را با اطلاعات جدید بهروزرسانی میکند - خواه بهروزرسانیهای روزانه از بهترین دوستتان باشد یا اخبار فوری از Toronto Star - تقریباً صد برابر بیشتر از روزنامههای روزانهتان و در فواصل زمانی بیشتر، نسخه جوهر و کاغذ میتواند آن را نگه دارد. با این احتمالاً یکی از دلایلی است که اخیراً بسیاری از روزنامهها و سایر رسانههای سنتی تصمیم به تسلیم شدن در برابر باگ توییتر کردهاند - معنایی کاملاً جدید به ضرب المثل قدیمی میدهد، اگر نمیتوانید آنها را شکست دهید، به آنها بپیوندید.
رسانههای سنتی رسانههای اجتماعی را به شیوهای کاملاً جدید در آغوش میگیرند تا در رقابت سریع اطلاعات امروزی مرتبط باقی بمانند. یکی از جدیدترین موارد، شرکت پخش کانادایی (CBC) بود. پوشش تیراندازی ناتان سیریلو در پارلمان هیل، اتاوا در اکتبر 2014. گزارشگر تلویزیونی تنها چند ساعت پس از تیراندازی موفق به انجام مصاحبه با جان مک کی، نماینده مجلس شد و سپس به محض پایان پرسش و پاسخ، ویدئوی مصاحبه را در توییتر خود آپلود کرد.
در واقع، این نوع خاص از بهروزرسانی توییتر میتواند اطلاعات مهمی در مورد رویدادهای اخیر در اختیار عموم قرار دهد، اما موارد دیگری نیز وجود داشته است که اطلاعات به شیوهای غیرقابل اعتماد در توییتر منتشر میشود. در زمانی که ارسال یک عکس سلفی در توییتر از قوانین مشابهی در ارسال یک "واقعیت" پیروی می کند، تشخیص اینکه کدام توییت ها حقیقت را می گویند و کدامیک نه.
استفان کولبرت که به میزبانی شهرت دارد گزارش کلبرت، مشکلی را که ما در این عصر رو به رشد واقعیت مبتنی بر عقیده، به جای عقاید مبتنی بر واقعیت، با آن مواجه هستیم، به عنوان عامل «حقیقت» خلاصه کرده است.
کولبر خاطرنشان کرد: «قبلاً هرکسی حق داشت نظر خود را داشته باشد، اما حقایق خود را نداشت. اما دیگر اینطور نیست. حقایق اصلا مهم نیست. ادراک همه چیز است. این قطعیت است [که اهمیت دارد].»
کولبر در حال ثبت چیزی است که بسیاری از ما در مورد آن نگران هستیم، به خصوص در رابطه با متقاعدسازی که یک پلتفرم رسانه اجتماعی مانند توییتر می تواند در سیاست جهان داشته باشد. به عنوان مثال، توییتر در سال 2011 در جنبش بهار عربی بسیار مفید بود روزانه 230,000 توییت ارسال می شد از دو کشور درگیر، تونس و مصر. علاوه بر این، هشتگ #25 ژانویه همچنین از 27 ژانویه 2011 تا 11 فوریه 2011 روند رو به رشدی داشت و بالاترین روز در روز پس از استعفای رئیس جمهور مبارک بود. در این مورد، توییتها برای رساندن اطلاعات از محل تظاهرات به مردمی که در خانه منتظر بودند، خدمت میکردند، که به نوبه خود یکی از اولین اعتراضهای عمومی «توئیتری» بود که در سراسر جهان شنیده شد. مسلماً نتایج این تحول بیسابقه بدون توییتر محقق نمیشد. اما در حالی که عوارض جانبی مثبت زیادی برای این موضوعات پرطرفدار وجود دارد، به همان اندازه، اگر نه تهدید کننده تر، عوارض جانبی منفی نیز وجود دارد.
برای مثال، کمپینهای سیاسی از همین رسانه برای پنهان کردن برنامههای خود در میان عموم مردم بهعنوان جنبشهای «تومی» اصیل استفاده میکنند. در ابتدا، این ممکن است مشکلی به نظر نرسد، زیرا مردم همیشه این آزادی را دارند که تحقیقات خود را انجام دهند و تصمیم بگیرند که آیا این توییتها دارای شایستگی واقعی هستند یا خیر. با این حال، مطالعات متعددی که در سالهای اخیر انجام شده، خلاف این را آشکار کرده است. روانشناسی مغز انسان بسیار پیچیدهتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم، و همچنین دستکاری آن بسیار سادهتر از آن چیزی است که ما به آن نسبت میدهیم.
In مجله علمیک مقاله اخیر نتایج یک مطالعه را در مورد تأثیر بررسی های آنلاین، به ویژه بررسی های مثبت، بر روی یک نمونه تصادفی از افراد نشان می دهد. آنها دریافتند که تأثیرات مثبت یک «اثر گلوله برفی توهمآمیز» ایجاد میکند، که در اصطلاح عامیانه به این معناست که افراد به اظهارات مثبت اعتبار بیشتری میدهند بدون اینکه آنها را زیر سوال ببرند و سپس به آن مثبت بودن ادامه دهند. بر خلاف این، شرکت کنندگان در این مطالعه وقتی اظهارات منفی را میخواندند، آنها را غیرقابل اعتماد میدانستند و نسبت به چنین اظهارنظری بدبین بودند. در پایان این مطالعه، اساتید MIT که در این مطالعه مشارکت داشتند، دریافتند که اظهارات مثبت دستکاری شده آنها با افزایش محبوبیت تصاعدی مواجه بوده و میانگین امتیاز 25 درصدی بالاتری را از سایر کاربران سایت دریافت کردند. این نامتقارن با نتایج به دست آمده از بررسی های منفی بود - به این معنی که افراد کمتر تحت تأثیر بازخورد منفی قرار می گیرند. این امر به ویژه در مورد مسائلی مانند سیاست بسیار نگران کننده است، حوزه ای که محققان در آن روش "گله داری عقاید" را کاملاً مؤثر تشخیص دادند.
اخیراً نیویورکر فیلم کوتاهی با عنوان «ظهور ربات های توییتر"، که به نظر من به طور مشابه به موضوع نقش ناعادلانه رسانه های اجتماعی در شکل گیری نظرات مردم در مورد احزاب سیاسی خاص اشاره کرد. با این حال، تمرکز آنها بیشتر بر روی رباتهای مصنوعی توییتر بود که میتوانند اطلاعات را از فید اصلی توییتر تجزیه کنند و سپس با استفاده از زبانی از کدهای منحصر به فرد برای هر ربات، آنها را به عنوان "اطلاعات" خود بازتوییت کرده و پست کنند. رباتهای توییتر همچنین میتوانند توییتها را با استفاده از کدهایشان دنبال کرده و روی آنها نظر بدهند، حتی برخی میتوانند حقایق نادرست را منتشر کنند. به عنوان مثال، ربات توییتر @factbot1 برای نشان دادن اینکه چگونه از تصاویر موجود در اینترنت به عنوان مدرکی برای "حقایق" عمدتاً پشتیبانی نشده استفاده می شود، طراحی شده است. حتی اگر این رباتهای توییتر را میتوان به عنوان منابع نوآوری خلاق در نظر گرفت، آنها همچنین با اصلاحات بیاهمیت، پلتفرم توییتر را تهدید به گرافیتی میکنند (به عنوان مثال، @stealthmountain هنگامی که از کلمه "اوج دزدکی" سوء استفاده کرده اید) و مهمتر از آن برای ایجاد نادرست منافع عمومی در یک شرکت یا کمپین سیاسی، شما را اصلاح می کند.
حقیقت در حال بررسی این موضوع بوده است. این سازمان یک شرکت تحقیقاتی مستقر در دانشگاه هند است که به مدت چهار سال به آن کمک مالی 920,000 دلاری داده شد تا تأثیر میم های اینترنتی محبوب را مطالعه کند، که می تواند هر چیزی از هشتگ تا موضوعات پرطرفدار گفتگو باشد. همچنین به آنها وظیفه بسیار کمتر محبوبی برای تشخیص اینکه کدام حسابهای توییتر واقعی و کدام ربات هستند، محول شد. اصطلاح «غیرمحبوب» از آنجایی استفاده میشود که بسیاری از سازمانهای سیاسی از این رباتهای توییتر برای جلب نادرست علاقه عمومی به موضوع یا رویداد مرتبط با کمپین خود استفاده میکنند. با آشکار ساختن این رباتها بهعنوان «مصنوعی»، میتواند منجر به این شود که سازمان، شتابی را که کمپینشان از توجهی که با ربات جمعآوری کرده بودند، از دست بدهد، و به نوبه خود اعتماد و نظر مثبت عمومی را از دست بدهد.
و در حالی که بحث بر سر کار Truthy شروع به افزایش می کند، یافته های آنها در واقع شروع به نشان دادن الگوهای بسیار جالبی در رابطه با چگونگی و چرایی انتشار میم های اینترنتی کرده است. در یک سخنرانی منتشر شده در فید توییتر خود در اواسط نوامبر، فیلیپو منچزر، مشارکتکننده Truthy توضیح داد که چگونه تحقیقات آنها ثابت کرده است که چگونه، «کاربرانی که محبوب، فعال و تأثیرگذار هستند تمایل دارند میانبرهای مبتنی بر ترافیک ایجاد کنند و فرآیند انتشار اطلاعات را در شبکه کارآمدتر کنند. ". در اصطلاح عامیانه، به این معنی است که اگر به طور منظم توییت میکنید و نسبت فالوورهای بیشتری به تعداد افرادی که دنبال میکنید، بیشتر احتمال دارد آنچه را Truthy بهعنوان میانبرهای شبکه توصیف میکند، یا آنچه ما اغلب به عنوان «ریتوییتها» مینامیم، ایجاد کنید. ". این کاربران اطلاعات گرا نیز کسانی هستند که عمر طولانی تری دارند و نفوذ بیشتری بر بستر اجتماعی خواهند داشت. آیا توضیحات آشنا به نظر می رسد؟
رباتهای توییتر همان چیزی هستند که تحقیقات Truthy با افشای نحوه استفاده از آنها برای اختروفینگ تهدید میکند. تکنیکی که توسط کمپینها و سازمانهای سیاسی استفاده میشود، جایی که آنها خود را در پشت چندین شخصیت پنهان میکنند تا حس نادرستی از جنبش مردمی ایجاد کنند (از این رو به آن astroturf میگویند). Truthy با مطالعه انتشار اطلاعات در رسانههای اجتماعی و بهویژه نحوه محبوب شدن میمهای اینترنتی، تلاش میکند تا مردم را در مورد منابعی که حقایق فرضی خود را از آنها دریافت میکنند و اینکه چگونه در وهله اول تا این حد محبوب شدهاند، آموزش دهد.
از قضا به همین دلیل، Truthy اخیراً مورد انتقاد همان دستهایی قرار گرفته است که برای اولین بار آنها را به عنوان یک سایت طراحی شده برای گسترش دانش عمومی توصیف کردند: رسانهها. در ماه اوت گذشته، انتقادی وجود داشت مقاله منتشر شده در واشنگتن فری بیکن که Truthy را به عنوان "یک پایگاه داده آنلاین که "اطلاعات نادرست" و سخنان نفرت انگیز در توییتر را ردیابی می کند، توصیف کرد. این روند مانند آتش سوزی گسترده ادامه یافت، زیرا رسانه های بیشتری و بیشتر داستان های مشابهی را منتشر کردند که گروهی از محققان دانشگاه ایندیانا را به عنوان برادران بزرگ مشتاق معرفی کردند. ظاهراً این هدف تعیین شده توسط بنیانگذاران نبود و همانطور که دانشمند اصلی این پروژه، فیلیپو منچزر، در اوایل این ماه گفت: مصاحبه با Science Insider، این فقط یک سوء تفاهم از تحقیقات ما نیست ... (بلکه) تلاشی عمدی برای تحریف کاری است که انجام داده ایم.
بنابراین در یک پیچ ظالمانه از سرنوشت، کار سخت تروتی ممکن است بیهوده باشد زیرا شهرت آنها توسط همان رسانه هایی که آنها به دلیل انتشار اطلاعات نادرست برای تحت تأثیر قرار دادن افکار عمومی بدنام می کنند، خدشه دار می شود. همانطور که محققان شروع به انتشار نتایج خود در مورد پروژه خود می کنند، (اطلاعاتی که می توانید از طریق دنبال کردن حساب توییتر آنها به روز رسانی های زنده را دریافت کنید، @truthyatindianaآنها همچنین وارد مرحله جدیدی از کار خود می شوند که بیشتر شامل بازسازی وجهه عمومی آنها می شود. در این شبکه اجتماعی از کرمچالهها و سیاهچالهها، به نظر میرسد برنده شدن، ساختی از دود و آینه است، و شانسها همیشه در برابر شما قرار دارند. مخصوصاً، به نظر می رسد، زمانی که شما حقیقت را در کنار خود دارید.