آخرین درمان های بیماری پارکینسون همه ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد
آخرین درمان های بیماری پارکینسون همه ما را تحت تاثیر قرار خواهد داد
من یک کانادایی 32 ساله هستم که سه سال پیش به بیماری پارکینسون مبتلا شدم. جولای گذشته، شغلم را رها کردم و به خانه برگشتم تا ابتدا به این بیماری بپردازم و هر آنچه می توانم درباره آن و گزینه های درمانی که ممکن است در دسترسم باشد یاد بگیرم. این بیماری به من این امکان را داد که پایم را به جایی برسانم که در غیر این صورت هرگز نبودم و من را با افراد برجسته ای آشنا کرد که کارشان دنیا را تغییر خواهد داد. همچنین این فرصت را به من داده است که علم را در عمل مشاهده کنم زیرا مرزی از دانش ما را به عقب می راند. من متوجه شده ام که درمان های در حال توسعه برای PD نه تنها شانس بسیار واقعی دارند که روزی این بیماری را برای من و سایر افراد مبتلا به آن به گذشته تبدیل کنند، بلکه کاربردهای گسترده ای دارند که به همه و همه گسترش خواهد یافت. اساساً تجربه انسانی را تغییر دهید.
تحولات اخیر به دانشمندان درک کامل تری از این اختلالات داده است که به نوبه خود بینش هایی را در مورد نحوه عملکرد مغز ما نیز آشکار کرده است. آنها همچنین به درمان های جدیدی منجر شده اند که بسیاری از محققان معتقدند طی 5 تا 10 سال آینده به طور گسترده برای افراد مبتلا به پارکینسون در دسترس خواهد بود. اما این در اصل نسخه 1.0 این درمان ها خواهد بود، زیرا ما این تکنیک ها را کامل می کنیم، آنها برای سایر بیماری ها در نسخه 2.0 (10 تا 20 سال آینده) و برای افراد به ظاهر سالم در نسخه 3.0 (20 تا 30) به کار می روند. XNUMX سال گذشته).
مغز ما مجموعهای از نورونهای درهم پیچیده است که انتقالدهندههای عصبی را تولید میکنند که باعث ایجاد پالسهای الکتریکی میشوند که از مغز و سیستم عصبی مرکزی ما عبور میکنند تا به قسمتهای مختلف بدنمان بگوییم چه باید بکنند. این مسیرهای عصبی در کنار هم قرار می گیرند و توسط شبکه وسیعی از سلول های مختلف پشتیبانی می شوند، که هر کدام عملکرد منحصر به فرد خود را دارند، اما همگی در جهت زنده نگه داشتن شما و عملکرد صحیح شما هستند. بیشتر آنچه در بدن ما می گذرد امروزه به خوبی درک شده است، به جز مغز. 100 میلیارد نورون در مغز با انواع مختلف و بیش از 100 تریلیون اتصال بین این نورون ها وجود دارد. آنها مسئول هر کاری هستند که انجام می دهید و هستید. تا همین اواخر، ما درک چندانی از نحوه قرار گرفتن تمام قطعات مختلف با هم نداشتیم، اما تا حد زیادی به لطف مطالعه دقیق اختلالات عصبی، اکنون شروع به درک نحوه عملکرد همه اینها کرده ایم. در سالهای آتی ابزارها و تکنیکهای جدید، همراه با کاربرد یادگیری ماشینی، به محققان این امکان را میدهد که حتی عمیقتر تحقیق کنند و بسیاری بر این باورند که داشتن یک تصویر کامل فقط موضوع زمان است.
آنچه ما از طریق مطالعه و درمان اختلالات عصبی مانند پارکینسون، آلزایمر، ALS و غیره می دانیم این است که وقتی نورون ها از بین می روند یا سیگنال های شیمیایی فراتر از یک آستانه مشخص تولید نمی شوند، مشکلاتی ایجاد می شود. به عنوان مثال، در بیماری پارکینسون، تا زمانی که حداقل 50 تا 80 درصد از نورونهای تولیدکننده دوپامین در بخشهای خاصی از مغز از بین نرود، علائم ظاهر نمیشوند. با این حال، مغز همه با گذشت زمان رو به زوال می رود، گسترش رادیکال های آزاد و تجمع پروتئین های تا شده اشتباه که از عمل ساده خوردن و تنفس رخ می دهد منجر به مرگ سلولی می شود. هر یک از ما مقادیر متفاوتی از نورونهای سالم در آرایشهای مختلف داریم و به همین دلیل است که چنین تنوعی در تواناییهای شناختی افراد وجود دارد. استفاده از درمانهایی که امروزه برای رفع کمبودها در افراد مبتلا به بیماریهای مختلف توسعه مییابد، روزی در افرادی که سطح یک نورون خاص در قسمت خاصی از مغز کمتر از حد مطلوب هستند، مورد استفاده قرار میگیرد.
تخریب عصبی که منجر به بیماریهای عصبی میشود، محصول جانبی این بیماری است روند طبیعی پیری. افزایش آگاهی و درک عوامل موثر در پیری باعث شده است که تعداد فزایندهای از افراد جامعه پزشکی بر این باور باشند که میتوانیم در این فرآیند مداخله کنیم و آن را متوقف کنیم یا حتی به طور کلی پیری را معکوس کنید. درمان های جدید برای رفع این مشکلات در حال کار است. برخی از هیجان انگیزترین آنها…
تعدیل عصبی از طریق واسط های ماشین مغز
همه این تکنیکها در مراحل اولیه خود هستند و در سالهای آینده شاهد بهبود مستمر خواهند بود. می توان تصور کرد که وقتی افراد به ظاهر سالم به کمال رسیدند، می توانند به کلینیک راه بروند، مغزشان اسکن شود، دقیقاً قسمت هایی از مغزشان را که دارای سطوح زیر بهینه هستند، بخوانند و آن سطوح را از طریق یک یا چند مورد مختلف افزایش دهند. تکنیک های ذکر شده در بالا
تاکنون ابزارهای موجود برای درک و تشخیص بیشتر بیماری ها به طرز تاسف باری ناکافی بوده و بودجه برای تحقیقات بلندپروازانه نیز کم بوده است. با این حال، امروزه پول بیشتری برای چنین تحقیقاتی ریخته می شود و افراد بیشتری نسبت به همیشه برای مقابله با آنها کار می کنند. در دهه آینده ابزارهای باورنکردنی جدیدی برای کمک به درک خود به دست خواهیم آورد. امیدوار کننده ترین پروژه ها از پروژه مغز انسان اروپایی و ابتکار مغز ایالات متحده که تلاش می کنند همان کاری را که پروژه ژنوم انسان برای درک ما از ژنوم انجام داد، برای مغز انجام دهند. اگر موفقیت آمیز باشد، بینش بیسابقهای را در مورد چگونگی ترکیب ذهنها به محققان میدهد. علاوه بر این، سرمایهگذاری عظیمی برای پروژههای موسسات خصوصی مانند Google ایجاد شده است آزمایشگاه های کالیکواز موسسه علوم مغز پل آلن, ابتکار چان زاکربرگاز موسسه ذهن، مغز و رفتار زاکرمن, موسسه گلادستوناز فدراسیون آمریکا برای تحقیقات پیری, موسسه باک, کتیبه ها و معنیبرای نام بردن از چند مورد، بدون ذکر تمام کارهای جدیدی که در دانشگاه ها و شرکت های انتفاعی در سراسر جهان انجام می شود.