حریم خصوصی ممکن است به زودی منسوخ شود - اما به چه قیمتی؟
حریم خصوصی ممکن است به زودی منسوخ شود - اما به چه قیمتی؟
فناوری دیجیتال به ما این امکان را میدهد تا به راحتی و به راحتی به آنچه میخواهیم تقریباً آنی دست پیدا کنیم. تنها کاری که باید انجام دهیم این است که آنلاین شویم و به خدمات بیپایان، محتوای قابل دانلود و تعداد زیادی از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی دسترسی داشته باشیم. البته، انجام این کار به معنای رد شدن از آن شرایط و ضوابط فراگیر است که مجموعه دادهها، استفاده، و سایر سهام را در اطلاعات خصوصی ما مشخص میکند. تقریباً همه ما در نهایت پیامدهای احتمالی کلیک کردن روی «موافقم» را میپذیریم، چه موارد قانونی را کامل بخوانیم و چه کمتر بفهمیم، و بنابراین، سیل آگهیهایی را که «به دلیل علاقه شما به» انتخاب شدهاند، میپذیریم. تمام تکرارهای آن
جایی که زمانی ممکن بود خشم وجود داشته باشد، اکنون بیتفاوتی وجود دارد. برای بسیاری، پس از شانههای مجازی شانههای جمعی، این تمایل وجود دارد که کارهای مشابه را با سایت یا برنامه بعدی انجام دهند. موافقت، مشارکت، دریافت تبلیغات. تکرار.
آیا این بدان معناست که نگرش ما نسبت به حریم خصوصی - و اینکه چگونه اطلاعات شخصی خود را ارزش میگذاریم - تغییر کرده است، بهویژه در مورد کسانی که بیشتر به دنیای دیجیتال متصل هستند؟ این گزارش Pew در مورد حریم خصوصی و اطلاعات 2016 نشان میدهد در حالی که اکثریت آمریکاییها ترجیح میدهند از اطلاعات خود برای مقاصد دیگر استفاده نکنند، اما آن را به عنوان پیامد ضروری دسترسی آنلاین میدانند.
این حتی برای کسانی که نه تنها مایلند اطلاعات شخصی خود را در دسترس داشته باشند، در نظر نمیگیرد، بلکه در واقع بهطور فعال داستانهای خود را در سایتهای شخصی، وبلاگها یا پلتفرمهای رسانههای اجتماعی به اشتراک میگذارند.
با تبدیل شدن دیجیتال به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی ما، خطی که فضای شخصی و اطلاعات عمومی را مشخص میکند، مبهمتر میشود - و به همین دلیل است که برخی معتقدند بحث بین حفظ حریم خصوصی و نظارت به پایان رسیده است، و اینکه از دست دادن اطلاعات شخصی اجتناب شده است. نتیجه.
اما آیا مردم واقعاً اهمیتی نمیدهند، یا فقط از آنچه اتفاق میافتد به دلیل این تضییع حقوقشان بیاطلاع هستند؟ آیا ما واقعاً عواقب اجازه به اشتراک گذاری اطلاعات شخصی خود را در نظر گرفته ایم؟
یا باید بحث بین حریم خصوصی و نظارت تمام شود؟
راحتی برای حفظ حریم خصوصی: تجارت مایل
برای Reg Harnish، مدیر عامل GreyCastle Security، ارائهدهنده خدمات امنیت سایبری مستقر در نیویورک، مفهوم حریم خصوصی همانطور که در ابتدا تصور میشد از بین رفته است. او میگوید، «۱۰ تا ۱۵ سال دیگر، درباره حریم خصوصی صحبت خواهیم کرد، همانطور که در حال حاضر در مورد تلفنهای چرخشی صحبت میکنیم—نخواهیم گفت.» مفهوم حریم خصوصی کاملاً متحول شده است.
او معتقد است که در واقع مزایایی برای جهانی بدون مفهوم فعلی ما از حریم خصوصی همانطور که میدانیم وجود دارد. به گفته او، «بسیاری از دادهها و ابردادههای ما در حال حاضر استخراج شده و بین دولتها و سازمانهایی مانند NSA به اشتراک گذاشته شده است. حجم زیادی از دادهها در دست تنها تعداد کمی میتواند خطرناک باشد، اما جهانی که به طور دموکراتیک آن اطلاعات را به اشتراک میگذارد به از بین بردن این خطر کمک میکند... و دنیایی را تصور کنید که در آن دانشمندان یا محققان پزشکی میتوانند از سوابق پزشکی میلیاردها نفر بهره ببرند و به اشتراک بگذارند. مردم… پیشرفتها و اکتشافات پزشکی با سرعتی بیسابقه به دست خواهند آمد.»
هارنیش معتقد است که این مبادله صرفاً تجلی دیگری از تمایل تاریخی جامعه برای دست کشیدن از چیزی برای ثروت یا راحتی است. او میگوید: «ظهور اینترنت به ما امکان دسترسی به راحتی بیش از هر زمان دیگری را داد و قیمت آن سطح مشخصی از حریم خصوصی است. جامعه، که شامل تک تک ما میشود، در نهایت به ما دیکته میکند که آیا مایلیم آن را امضا کنیم یا نه، و شرط میبندم که همه ما این کار را خواهیم کرد.» از آنجایی که افراد بیشتر و بیشتری حریم خصوصی شخصی کمتری را میپذیرند، این ارزشها در فضای مجازی جذب میشوند.
او بر این باور است که بهجای محکوم کردن نحوه دسترسی آسان به اطلاعات، تمرکز باید بر مدیریت ریسک و محافظت از اطلاعاتی باشد که ما اطلاعات ارزشمندی میدانیم. منابع باید به شناسایی این داراییها و اجرای اقدامات امنیتی اختصاص داده شود. این تغییر در نگرش به سادگی به این معنی است که ما باید از آنچه به اشتراک می گذاریم و آنچه را خصوصی نگه می داریم آگاهتر باشیم.
به عنوان مدافع حریم خصوصی و امنیت آنلاین، آگوست بریس التماس میکند که مخالفت کند. او معتقد است که ما واقعاً نمی دانیم چه چیزی را به اشتراک می گذاریم و چقدر به اشتراک می گذاریم. و شاید مهمتر این باشد که وقتی از آن دادهها صرف نظر میکنیم، کنترلی نداریم. او میگوید، «بسیاری نمیدانند که به طور بالقوه در مورد خودشان چه چیزی را افشا میکنند، و چگونه این اتفاق میافتد. وقتی خطمشی رازداری فیسبوک اعلام میکند میتواند اطلاعاتی را که شما ایجاد میکنید یا به اشتراک میگذارید، و پیام میدهید یا ارتباط برقرار میکنید، جمعآوری کند... این بدان معناست که هر پست ایجاد شده اما به اشتراک گذاشته نشده همچنان قابل جمعآوری است. او به نحوه ارسال پست در فیس بوک اشاره می کند پیش نویس ها در Google Mail از نظر تئوری همچنان میتوان به آن دسترسی داشت - و بنابراین استفاده میشود - حتی اگر ما هرگز محتوا را پست یا ارسال نکرده باشیم.
بریس میگوید در حالی که قبول میکنیم که جامعه واقعاً داوطلبانه حریم خصوصی را با راحتی عوض میکند، اما آنچه در نهایت مضرتر است، ناآگاهی از عواقب این امتیازات است. او هشدار میدهد که این فراتر از ورود به یک وبسایت یا دانلود برنامه است، و حتی تلویزیونهای هوشمند، دستیارهای شخصی یا روترهای Wi-Fi بهطور محجوب اما فعالانه اطلاعاتی را درباره ما جمعآوری میکنند. بریس می پرسد، «اگر همه چیز در مورد شما به صورت دیجیتالی جمع آوری شده و در معرض دید قرار گرفته باشد، نه فقط آنچه را که آنلاین منتشر کرده اید، بلکه حتی افکار یا ملاحظات شما چه می شود؟ ما باید از فرزندان خود در برابر این خطر محافظت کنیم.» او از آینده ای می ترسد که در آن کسی بتواند در واقع یک پرونده کامل را به صورت آنلاین در دسترس داشته باشد.
آیا همه نظارت ها بد است؟
بن اپستاین، مشاور ارشد آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (دارپا)، ادعا میکند که پاسخ بهتر این است که با تغییر فناوری و خدمات، بحث نیز خود را دوباره ابداع خواهد کرد. او نگرش در حال تغییر را تشخیص میدهد که «به نظر میرسد جوانترها به اشتراکگذاری اطلاعات خود اهمیتی نمیدهند، چه رسد به اینکه توسط کسی «نظارت» شوند. میلیاردها کاربر اسنپ چت، فیسبوک، اینستاگرام و غیره بیشتر از آن مایلند که هر فکر و هر کلمهای را به اشتراک بگذارند.»
اپستاین معتقد است که جامعه تردیدهای کمتری در مورد داشتن اطلاعات در دسترس دارد، که همچنین منجر به تغییر مدل کسبوکار برای بسیاری از ارائهدهندگان شد. او میگوید: «برای اهداف عملی، هیچکس سلب مسئولیتها را نمیخواند. مردم اکنون انتظار دارند اینترنت «رایگان» یا «با هزینه کم» باشد، بنابراین جمعآوری و بازاریابی اطلاعات شخصی بسیار ارزشمندتر از پرداخت هزینه برای دسترسی یا خدمات است.»
اپستاین همچنین در حوزه «شنود قانونی» کار میکند، که به مقامات رسمی به رسمیت شناخته شده حق قانونی ردیابی ارتباطات مظنونین جنایی را امکان میدهد. او بهعنوان مدیر ارشد استراتژی شرکتی که خدمات شنود قانونی را در سراسر جهان ارائه میکند، معتقد است که در قرن بیست و یکم، این یک مؤلفه ضروری برای حفظ نظم و قانون است. او نگرانیهای مربوط به جاسوسی دولتها از شهروندان خود را درک میکند، اما لزوم توانایی ردیابی مؤثر فعالیتهای مجرمانه را حفظ میکند. او میگوید: «بیشتر دولتهای غربی میدانند که حریم خصوصی یک هنجار مورد انتظار است، اما در عین حال، ابزار نظارت (قانونی) برای اطمینان از امنیت عمومی نباید با تغییر شیوههای ارتباط کاهش یابد. ضمانتهایی که اجازه نظارت قانونی را میدهند شامل مراحل بسیاری در توجیه صدور آن میشوند، اما برای جلوگیری از ایجاد اختلال در شبکهها، دزدی یا حتی ایجاد وحشت توسط بازیگران بد، ارزش آن را دارد.»
مایکل گیست پروفسور حقوق دانشگاه اتاوا، کرسی تحقیقات کانادا در حقوق اینترنت و تجارت الکترونیک، و یکی از متخصصان برجسته کانادا در زمینه حفظ حریم خصوصی و نظارت آنلاین است. او معتقد است که این بحث باید به پایان نرسد، زیرا نگرانی عمومی در مورد حفظ حریم خصوصی اطلاعات آنها باید همچنان یک موضوع اصلی باقی بماند. و پروفسور Geist با این تصور موافق نیست که جامعه به اشتراک گذاری و نظارت به عنوان یک هزینه صرف کسب و کار عادت می کند، و او آخرین گزارش کمیسیون حفظ حریم خصوصی را که در آن شکایات در برابر موسسات مالی در صدر فهرست باقی می مانند، به عنوان مدرک ارائه می دهد.
مهمتر از آن، Geist میگوید که باید بین اشتراکگذاری اطلاعات و نظارت تمایز قائل شد. او به «تفاوت بزرگ بین اشتراکگذاری اطلاعات، که شامل افشای داوطلبانه اطلاعات است، و نظارت، جایی که اطلاعات بدون رضایت سازمانهای مسئول مانند دولت جمعآوری میشود... و در حالی که اشتراکگذاری اطلاعات برای اهداف امنیتی ممکن است در شرایط مناسب قابل قبول باشد، اشاره میکند. کمتر مشتاق ردیابی (داده های شخصی) توسط شرکت ها است."
به دلیل پیشرفت های سریع در فناوری دیجیتال، اکثر قوانین حفظ حریم خصوصی موجود قدیمی یا غیرقابل اجرا تلقی می شوند. طنز ماجرا این است که بسیاری از برنامهها یا خدمات خود در واقع از شنود قانونی محافظت میشوند. دستگاه ها و برنامه های تلفن همراه دارای خدمات رمزگذاری هستند که اطلاعات کاربر را به خوبی ایمن می کند. که منجر به درگیری های مستند شده است. اپستاین فکر میکند که ممکن است دولتها در نهایت قوانین سختگیرانهتر و شاید بحثانگیزتری را تحمیل کنند که میتواند نظارت را به نفع پیشگیری از جرم تسهیل کند.
مانند اپستاین، Geist معتقد است که ایجاد تعادل بین حریم خصوصی و نظارت مسئولانه ضروری است و این موضوع در آینده همچنان یک مسئله مهم خواهد بود. او میگوید: «دولتها باید نظارت مؤثری بر فعالیتهای نظارتی ایجاد کنند تا از عدم سوء استفاده، چه در قالب ضمانتهای دسترسی، یا بررسی این دسترسی توسط اشخاص ثالث مورد اعتماد، اطمینان حاصل کنند... و باید گزارشدهی شفافی وجود داشته باشد تا عموم بدانند چگونه این کار چگونه است. اطلاعات (جمع آوری شده) استفاده می شود.»
حتی اگر اینترنت ظاهراً هیچ مرزی نمی شناسد، واقعیت این است که جغرافیا هنوز مهم است و ما همچنان تابع قوانین موجود در حوزه های فیزیکی هستیم. Geist میپرسد: «اگر قوانین حریم خصوصی میتواند در کشورهای مختلف متفاوت باشد، باید بپرسیم که چگونه این انتخابهای داخلی توسط شرکتهای جهانی یا چند ملیتی مورد احترام یا احترام قرار میگیرند.» حوزه های قضایی چالش برانگیز هستند چگونه این انتخاب ها زیر و رو شده است، گواه این است که نه تنها بحث به پایان نرسیده است، بلکه از آن مبادله ساده تر نیز ظریف تر است.