آینده بازی های المپیک
آینده بازی های المپیک
المپیک با جمع آوری قوی ترین، قوی ترین و سرسخت ترین ورزشکاران، احتمالاً مورد انتظارترین رویداد ورزشی جهان است. المپیک که هر دو سال یک بار برگزار می شود و به طور متناوب بین بازی های تابستانی و زمستانی برگزار می شود، توجه همه جهان را می طلبد. برای بسیاری از ورزشکاران المپیک، ایستادن بر روی سکو با مدالی به گردن، به عنوان نماینده کشورشان، نقطه اوج کارشان است و برای بقیه، این بزرگترین آرزوی آنها باقی خواهد ماند.
اما المپیک درست جلوی چشمان ما در حال تغییر است. رقابت شدیدتر می شود و هر سال، قدرت های ورزش خود رکوردهای جهانی را می شکنند و خطرات را بالاتر از همیشه قرار می دهند. ورزشکاران با توانایی های تقریباً فوق بشری بر بخش های خود مسلط هستند. اما چگونه؟ دقیقاً چه چیزی به آنها مزیت داده است؟ آیا ژنتیک است؟ مواد مخدر؟ هورمون ها؟ یا سایر اشکال پیشرفت؟
اما مهمتر از آن، این همه به کجا می رود؟ تغییرات و پیشرفتهای اخیر در علم، فناوری و اخلاق اجتماعی چه تأثیری بر بازیهای المپیک آینده خواهد داشت؟
آغاز
به لطف تلاش های بارون پیر دو کوبرتن، اولین المپیک مدرن در سال 1896 در آتن برگزار شد، زمانی که او پیشنهاد بازگردانی بازی های المپیک باستان را داد و کمیته بین المللی المپیک (IOC) را تشکیل داد. این بازیها که با نام «بازیهای اولین المپیاد» شناخته میشوند، موفقیتآمیز اعلام شدند و مورد استقبال تماشاگران قرار گرفتند.
در سال 1924، بازیهای المپیک رسما به بازیهای زمستانی و تابستانی تقسیم شدند و اولین بازیهای زمستانی در شامونی فرانسه برگزار شد. فقط شامل 5 ورزش بود: باب سورتمه، هاکی روی یخ، کرلینگ، اسکی نوردیک و اسکیت. بازیهای تابستانی و زمستانی در همان سال برگزار میشد تا اینکه در سال 1992 به یک چرخه چهار ساله تبدیل شد.
اگر به تفاوت های بازی ها از ابتدا تا کنون نگاه کنیم، تغییرات خیره کننده هستند!
در ابتدا، زنان حتی اجازه شرکت در بیشتر مسابقات را نداشتند، المپیک 1904 تنها شش ورزشکار زن داشت و همه آنها در تیراندازی با کمان شرکت کردند. یکی دیگر از تغییرات بزرگ مربوط به زیرساخت ها است. مسابقه شنا در سال 1896 در وسط آب های یخی و آزاد برگزار شد که در آن رقبای مسابقه 1200 متر با قایق به وسط آب برده شدند و مجبور شدند برای بازگشت به ساحل با امواج و شرایط نامطلوب مبارزه کنند. برنده مسابقه، آلفرد هاژوس از مجارستان اعلام کرد که او عادل است خوشحالم که زنده ماندم.
به این موارد تکامل دوربین ها و سیستم های کامپیوتری را اضافه کنید که به ورزشکاران اجازه می دهد هر حرکت خود را بررسی کنند. آنها اکنون می توانند بازی به بازی را به صورت گام به گام تماشا کنند و ببینند که کجا باید بیومکانیک و تکنیک های خود را تغییر دهند. همچنین به داوران، داوران و مقامات ورزشی اجازه می دهد تا به درستی بازی ها و مقررات را برای تصمیم گیری بهتر در مورد نقض قوانین کنترل کنند. تجهیزات ورزشی مانند لباس شنا، دوچرخه، کلاه ایمنی، راکت تنیس، کفش های دویدن، و تجهیزات بی پایان دیگر به ورزش های پیشرفته کمک شایانی کرده اند.
امروزه بیش از 10,000 ورزشکار در المپیک شرکت می کنند. استادیومها بسیار زیاد و ملموس هستند، رسانهها با تماشای صدها میلیون نفر در سراسر جهان بازیها را تحت کنترل خود درآوردهاند، و زنان بیشتری نسبت به گذشته در رقابتها شرکت میکنند! اگر همه اینها در 100 سال گذشته اتفاق افتاده است، فقط به احتمالات آینده فکر کنید.
مقررات جنسیتی
المپیک از نظر تاریخی به دو دسته جنسیت مرد و زن تقسیم شده است. اما امروزه با افزایش تعداد ورزشکاران ترنسجندر و اینترسکس، این مفهوم به شدت مورد انتقاد و مذاکره قرار گرفته است.
ورزشکاران تراجنسیتی به طور رسمی در سال 2003 پس از برگزاری جلسه کمیته بین المللی المپیک (IOC) به نام "اجماع استکهلم در مورد تغییر جنسیت در ورزش" اجازه حضور در المپیک را پیدا کردند. این مقررات گسترده بود و نیاز به "درمان جایگزینی هورمونی برای حداقل دو سال قبل از مسابقه، شناسایی قانونی جنسیت جدید فرد، و جراحی ترمیمی اجباری دستگاه تناسلی" داشت.
با این حال، از نوامبر 2015، ورزشکاران تراجنسیتی میتوانستند در کنار جنسیت خود بدون نیاز به جراحی بازسازی اندام تناسلی، رقابت کنند. این قانون یک تغییر بازی بود و نظرات متفاوتی را در بین مردم به اشتراک گذاشت.
در حال حاضر تنها شرایط لازم برای ترنس زنان 12 ماه هورمون درمانی است و برای ترنس مردان شرایط خاصی وجود ندارد. این تصمیم به بسیاری از ورزشکاران ترنس اجازه داد تا در المپیک 2016 ریو شرکت کنند، نبردی سخت که بسیاری سال ها در آن می جنگند. از زمان این تصمیم، IOC قضاوت و توجه رسانه ای متفاوتی را به خود جلب کرده است.
از نظر فراگیر بودن، IOC نقدهای مثبت زیادی دریافت کرده است. اما از نظر انصاف، آزار و اذیت شدیدی دریافت کردند که عمدتاً بر روی انتقال مرد به زن متمرکز بود. از آنجایی که مردان به طور طبیعی سطح تستوسترون بالاتری نسبت به زنان دارند، کاهش آن به سطح «طبیعی» زنان به زمان نیاز دارد. مقررات IOC یک زن ترنس را ملزم به داشتن سطح تستوسترون زیر 10 نانومول در لیتر برای حداقل 12 ماه می کند. با این حال، یک زن متوسط دارای سطح تستوسترون در حدود 3 نانومول در لیتر است.
وقتی مردی به سمت یک زن می رود، چیزهایی هم وجود دارد که نمی تواند از شر آنها خلاص شود، از جمله قد، ساختار و برخی از توده عضلانی مردانه آنها. برای بسیاری، این به عنوان یک مزیت ناعادلانه تلقی می شود. اما این مزیت اغلب با بیان این که توده عضلانی و قد نیز می تواند یک مورد باشد، سلب می شود معایب در برخی از ورزش ها. برای اضافه کردن به این، Cyd Zeigler، نویسنده کتاب «بازی منصفانه: چگونه ورزشکاران LGBT جایگاه مناسب خود را در ورزش ادعا می کنند»، نکته معتبری را مطرح می کند. هر ورزشکاری، چه سیسجندر و چه تراجنسیتی، مزایا و معایبی دارد.
کریس موزیر، اولین مرد تراجنسیتی که در تیم ایالات متحده شرکت کرد، همچنین منتقدان را با اظهارات خود شرمنده کرد:
مایکل فلپس را به دلیل داشتن بازوهای فوقالعاده رد صلاحیت نمیکنیم. این فقط یک مزیت رقابتی است که او در ورزش خود دارد. ما قد را در WNBA یا NBA تنظیم نمی کنیم. قد بلند بودن فقط یک مزیت برای یک مرکز است. از زمانی که ورزش وجود داشته است، افرادی بوده اند که نسبت به دیگران برتری داشته اند. یک زمین بازی برابر جهانی وجود ندارد."
چیزی که به نظر می رسد همه با آن موافق هستند این است که پیچیده است. در روزگار فراگیری و حقوق برابر، IOC نمیتواند علیه ورزشکاران ترنس تبعیض قائل شود و خود اعلام کند که میخواهد اطمینان حاصل کند که «ورزشکاران ترنس از فرصت شرکت در مسابقات ورزشی محروم نمیشوند». آنها در شرایط سختی قرار دارند که در آن باید ارزش های خود را به عنوان یک سازمان بررسی کنند و بهترین راه را برای مقابله با آن بیابند.
بنابراین، این همه دقیقاً چه معنایی برای آینده بازیهای المپیک دارد؟ هرنان هومانا، استاد حرکت شناسی در دانشگاه یورک در تورنتو، کانادا، در مورد سؤالات بشریت تأمل می کند و می گوید: «امید من این است که شمولیت پیروز شود... امیدوارم در نهایت از این که چه کسی هستیم و چه هستیم غافل نشویم. اینجا برای." او پیشبینی میکند زمانی فرا میرسد که ما باید در مورد اخلاقیات خود بهعنوان گونهای انسانی تأمل کنیم و باید «از پل عبور کنیم» زیرا هیچ راهی برای پیشبینی واقعی آنچه اتفاق میافتد وجود ندارد.
شاید نتیجه این اعلامیه تقسیم جنسیتی "باز" باشد. آدا پالمر، نویسنده رمان علمی تخیلی، خیلی شبیه رعد و برق، پیش بینی می کند که به جای تقسیم به رده های مرد و زن، همه در یک دسته به رقابت بپردازند. او پیشنهاد میکند که «رویدادهایی که اندازه یا وزن مزیتهای عمدهای دارند، بخش «باز» را ارائه میدهند که هر کسی میتواند در آن شرکت کند، اما همچنین رویدادهایی که بر اساس قد یا وزن از هم جدا میشوند، بسیار شبیه بوکس امروزی». در نهایت بیشتر زنان در بخش های کوچکتر و مردان در بخش های بزرگتر رقابت می کنند.
با این حال، هومانا با این نتیجهگیری مشکلی را مطرح میکند: آیا این امر باعث میشود زنان به تمام پتانسیلهای خود دست یابند؟ آیا حمایت کافی برای آنها وجود خواهد داشت تا در همان سطوح مردان موفق شوند؟ وقتی بوکسورها را بر اساس اندازهشان تقسیم میکنیم، بین آنها تبعیض قائل نمیشویم و میگوییم که بوکسورهای کوچکتر به خوبی بوکسورهای بزرگ نیستند، اما هومانا استدلال میکند، ما سریع از زنان انتقاد میکنیم و میگوییم "اوه، خوب او آنقدرها هم خوب نیست." بنابراین، تشکیل یک تقسیم بندی جنسیتی "باز" می تواند به مشکلاتی حتی بیشتر از مشکلاتی که اکنون داریم منجر شود.
ورزشکار "کامل".
همانطور که در بالا گفته شد، هر ورزشکاری مزایای خود را دارد. این مزایا است که به ورزشکاران اجازه می دهد در رشته ورزشی مورد نظر خود موفق شوند. اما وقتی در مورد این مزایا صحبت می کنیم، در واقع در مورد تفاوت های ژنتیکی آنها صحبت می کنیم. هر ویژگی که به یک ورزشکار برتری ورزشی نسبت به دیگری می دهد، برای مثال ظرفیت هوازی، شمارش خون یا قد، در ژن های یک ورزشکار نوشته شده است.
این اولین بار در مطالعه ای که توسط Heritage Family Study انجام شد، تأیید شد، که در آن 21 ژن برای توانایی هوازی جدا شدند. این مطالعه بر روی 98 ورزشکار انجام شد که دقیقاً تحت تمرینات مشابه قرار گرفتند و در حالی که برخی از آنها توانستند 50 درصد ظرفیت خود را افزایش دهند، برخی دیگر اصلاً قادر به انجام این کار نبودند. پس از جداسازی 21 ژن، دانشمندان توانستند به این نتیجه برسند که ورزشکارانی که 19 یا بیشتر از این ژن ها را داشتند، 3 برابر بیشتر در ظرفیت هوازی بهبود پیدا کردند. بنابراین، این تأیید کرد که در واقع یک پایه ژنتیکی برای توانایی ورزشی وجود دارد و راه را برای تحقیقات بیشتر در مورد این موضوع هموار کرد.
دیوید اپستین، یک ورزشکار، کتابی در این زمینه به نام "ژن ورزش" نوشت. اپستین تمام موفقیت های خود را به عنوان یک ورزشکار به ژن های خود نسبت می دهد. هنگام تمرین برای 800 متر، اپستین متوجه شد که می تواند از هم تیمی خود پیشی بگیرد، حتی اگر از سطح بسیار پایین تری شروع کرد و دقیقاً همان هنگ تمرینی را داشت. اپستین نیز از مثال استفاده کرد Eero Mäntyranta از فنلاند، برنده هفت مدال جهانی. از طریق آزمایش ژنتیک به نظر می رسد که منتیرانتا یک جهش در ژن گیرنده EPO روی گلبولهای قرمزش داشت که باعث شد 65 درصد بیشتر از افراد عادی گلبولهای قرمز داشته باشد. ژنتیک او، آلبر د لا شاپل، می گوید که بدون شک این مزیت مورد نیاز او را به ارمغان می آورد. منتیرانتابا این حال، این ادعاها را رد می کند و می گوید که این "عزم و روان او" بوده است.
در حال حاضر هیچ شکی وجود ندارد که ژنتیک با توانایی های ورزشی مرتبط است، اما اکنون این سوال اصلی مطرح می شود: آیا می توان از این ژن ها برای تولید یک ورزشکار "کامل" ژنتیکی استفاده کرد؟ دستکاری DNA جنینی موضوعی برای داستان های علمی تخیلی به نظر می رسد، اما این ایده ممکن است بیش از آنچه فکر می کنیم به واقعیت نزدیک باشد. در 10 میth، محققان در سال 2016 در هاروارد برای گفتگو در مورد پیشرفت های اخیر در تحقیقات ژنتیکی در هاروارد ملاقات کردند. یافتههای آنها این بود که یک ژنوم کاملاً مصنوعی انسان میتواندبسیار ممکن است «در کمتر از یک دهه» با برچسب قیمتی حدود 90 میلیون دلار وجود داشته باشد. شکی نیست که به محض انتشار این فناوری، برای ساخت ورزشکار "کامل" استفاده می شود.
با این حال، این یک سوال بسیار جالب دیگر را ایجاد می کند! آیا ورزشکار "کامل" ژنتیکی به هیچ هدفی در جامعه عمل خواهد کرد؟ علیرغم نگرانیهای اخلاقی بسیار واضح و گسترده، بسیاری از دانشمندان تردید دارند که ورزشکاران "هر کار خیری" در جهان انجام دهند. ورزش از رقابت رونق می گیرد. همانطور که در a ویژگی توسط Sporttechieمحققان "با این نیت تصور نمی شدند که هرگز به طور یکجانبه برنده شوند، و در حالی که یک ورزشکار بی نقص شخصیت یک پیروزی بزرگ برای علم است، این یک شکست فاجعه بار برای دنیای ورزش است." اساساً هر نوع رقابت و احتمالاً حتی کل لذت ورزش به طور کلی لغو می شود.
تاثیر اقتصادی
با بررسی جنبه مالی و اقتصادی المپیک، اکثر آنها بر ناپایداری وضعیت فعلی آن توافق دارند. از اولین بازی های المپیک، قیمت میزبانی بازی ها 200,000 درصد افزایش یافته است. بازی های تابستانی در سال 1976 با قیمت 1.5 میلیارد دلار، شهر مونترال کانادا را تقریباً ورشکست کرد و 30 سال طول کشید تا این شهر بدهی خود را پرداخت کند. از سال 1960 تاکنون حتی یک بازی المپیک تحت بودجه پیش بینی شده قرار نگرفته است و میانگین بازی های المپیک 156 درصد است.
منتقدانی مانند اندرو زیمبالیست مدعی هستند که همه این مشکلات ناشی از کمیته بین المللی المپیک است. او بیان می کند کهاین یک انحصار بین المللی است که کنترل نشده است، قدرت اقتصادی زیادی دارد و کاری که هر چهار سال انجام می دهد این است که شهرهای جهان را به رقابت با یکدیگر دعوت می کند تا به IOC ثابت کند که شایسته ترین میزبانان هستند. از بازی ها." هر کشوری با یکدیگر رقابت می کند تا ثابت کند که نسبت به سایر کشورها "تجمل" تر هستند.
کشورها شروع به جذب کردهاند و عموم مردم از عواقب میزبانی بازیها خستهتر میشوند. بازی های المپیک زمستانی 2022 در ابتدا XNUMX کشور شرکت داشتند. به تدریج کشورها به دلیل عدم حمایت عمومی شروع به ترک تحصیل کردند. اسلو، استکهلم، کارکوف، مونیخ، داووس، بارسلونا و کبک سیتی همگی از پیشنهادات خود انصراف دادند و تنها آلماتی، در وسط منطقه ناپایدار کاتازستان، و پکن، کشوری که برای ورزش های زمستانی شناخته شده نیست، باقی ماندند.
اما، باید راه حلی وجود داشته باشد، درست است؟ Humana، در دانشگاه یورک، معتقد است که المپیک در واقع قابل دوام است. استفاده از میدانهای موجود، اسکان ورزشکاران در خوابگاههای دانشگاهی و کالجها، کاهش تعداد رویدادهای ورزشی و کاهش قیمتهای حضور، همگی میتواند به یک بازی المپیک با ثباتتر و لذتبخشتر منجر شود. گزینه های زیادی برای چیزهای کوچک وجود دارد که تفاوت زیادی ایجاد می کند. تشدید المپیک در حال حاضر، همانطور که دکتر هومانا و بسیاری دیگر موافق هستند، ناپایدار است. اما این بدان معنا نیست که آنها را نمی توان نجات داد.
نگاهی اجمالی به آینده
در پایان روز، آینده غیر قابل پیش بینی است. ما میتوانیم حدسهای درستی در مورد اینکه چگونه ممکن است اتفاق بیفتد یا نه، بکنیم، اما آنها فقط فرضیه هستند. با این حال، تصور اینکه آینده چگونه خواهد بود، جالب است. این ایده ها هستند که امروزه بر بسیاری از فیلم ها و برنامه های تلویزیونی تأثیر می گذارند.
هافینگتون پست اخیرا پرسید 7 نویسنده علمی تخیلی برای پیش بینی اینکه آنها فکر می کردند المپیک در آینده چگونه خواهد بود. یک فکر مشترک در میان بسیاری از نویسندگان مختلف، پیشنهاد بازیهای مختلف متعدد برای «انواع» انسانها بود. Madeline Ashby، نویسنده شهرک شرکت پیشبینی میکند، «ما شاهد تنوع بازیهای موجود خواهیم بود: بازیهایی برای انسانهای تقویتشده، بازیهایی برای انواع مختلف بدن، بازیهایی که جنسیت را روان است». این ایده از ورزشکاران با هر شکل و رنگی برای رقابت استقبال میکند و فراگیری و پیشرفت در فناوری را ترویج میکند. به نظر می رسد در این مرحله این گزینه محتمل تر باشد، زیرا همانطور که پاتریک همستریت، نویسنده کتاب موج خدا می گوید: «ما از دیدن اوج و پیچیدگی های توانایی انسان لذت می بریم. دیدن اعضای گونه ما که از موانع به ظاهر غیرقابل عبور می گذرند، بهترین شکل سرگرمی است.»
برای بسیاری، این ایده که ما بدن انسان را از طریق ژنتیک، مکانیک، دارو یا هر راه دیگری اصلاح خواهیم کرد، بسیار اجتناب ناپذیر است. با پیشرفت علم، اکنون تقریباً ممکن است! تنها چیزهای فعلی که آنها را متوقف میکند، سؤالات اخلاقی پشت آن است، و بسیاری پیشبینی میکنند که اینها برای مدت طولانیتری باقی نمیمانند.
با این حال، این ایده ما از ورزشکار «اصیل» را به چالش می کشد. ماکس گلدستون، نویسندهچهار راه چهارراه، جایگزینی را پیشنهاد می کند. او بیان می کند که در نهایت خواهیم داشت "برای مذاکره در مورد اینکه وقتی بدن انسان به یک عامل محدودکننده تبدیل میشود، ایدهآلهای ورزشی اومانیستی به چه معناست.» گلادستون به بیان این احتمال ادامه می دهد که المپیک می تواند ورزشکار «اصیل» و غیر پیشرفته را حفظ کند، اما این لزوماً به این معنی نیست که ما، تماشاگران، این کار را انجام خواهیم داد. او پیشبینی میکند که «شاید روزی فرزندان فرزندان ما که میتوانند از ساختمانهای بلند در یک حد جهش کنند، جمع شوند تا با چشمهای فلزی، دستهای از بچههای خشن ساختهشده از گوشت و استخوان را در چهارصد متر با مانع تماشا کنند».
المپیک 2040
المپیک قرار است به شدت تغییر کند و این چیزی است که ما باید از هم اکنون به آن فکر کنیم. آینده هیجان انگیز است و پیشرفت ورزشکار انسان منظره ای برای تجربه خواهد بود. اگر نگاه کنیم که المپیک از زمانی که در سال 1896 بازگردانده شد چقدر تغییر کرده است، به عنوان مثال، المپیک 2040 واقعاً انقلابی خواهد بود.
بر اساس روند فعلی در مقررات جنسیتی در بازیهای المپیک، به احتمال زیاد فراگیری غالب خواهد بود. ورزشکاران تراجنسیتی همچنان در بازی های المپیک پذیرفته خواهند شد و شاید قوانین کمی بیشتر در مورد تستوسترون و سایر درمان های هورمونی وجود داشته باشد. یک زمین بازی منصفانه جهانی برای ورزشکاران هرگز وجود نداشته و نخواهد داشت. همانطور که به آن اشاره کردیم، همه مزایایی دارند که آنها را به ورزشکاری که هستند تبدیل می کند و آنها را در کاری که انجام می دهند بسیار خوب می کند. مشکلات ما در مورد آینده المپیک مربوط به بهره برداری از این "مزیت ها" خواهد بود. تحقیقات ژنتیکی به سرعت در حال افزایش است و ادعا می کند که یک انسان کاملا مصنوعی می تواند در کمتر از ده سال ساخته شود. به طور عجیبی ممکن به نظر می رسد که تا سال 2040، این انسان های مصنوعی بتوانند با DNA کاملا مهندسی شده خود در بازی های المپیک شرکت کنند.
با این حال، در این مقطع زمانی، باید تغییری در ساختار المپیک ایجاد شود. این احتمال وجود دارد که المپیک 2040 در بیش از یک شهر یا کشور برگزار شود تا بازی ها گسترش یابد و نیاز به ساخت استادیوم ها و زیرساخت های جدید کاهش یابد. با توسعه یک روش عملی برای میزبانی المپیک، بازی ها برای افراد بیشتری قابل دسترسی خواهد بود و میزبانی بازی ها برای کشورها بسیار آسان تر خواهد بود. همچنین بسیار محتمل است که تعداد بازیها در محل اقامت برای المپیکهایی با مقیاس کوچکتر کاهش یابد.
در پایان روز، آینده بازی های المپیک واقعاً در دست بشریت است. همانطور که هومانا قبلاً مورد بحث قرار گرفت، ما باید نگاهی بیندازیم که ما یک گونه هستیم. اگر ما اینجا هستیم تا یک مسابقه فراگیر و منصفانه باشیم، آنگاه به آیندهای متفاوت میرویم تا زمانی که اینجا باشیم تا بهترین باشیم، رقابت کنیم و بر دیگران تسلط داشته باشیم. ما باید "روح" بدنام بازی های المپیک را در نظر داشته باشیم و به خاطر داشته باشیم که واقعاً برای چه از المپیک لذت می بریم. ما به دوراهی خواهیم رسید که این تصمیمات ما را به عنوان انسان مشخص می کند. تا آن زمان، بنشینید و از منظره لذت ببرید.