اینترنت ما را احمق کرده است
اینترنت ما را احمق کرده است
"کلمات گفتاری اولین فناوری بود که به وسیله آن انسان توانست محیط خود را رها کند تا به روشی جدید آن را درک کند." - مارشال مک لوهان، درک رسانه، 1964
فناوری در تغییر طرز تفکر ما مهارت دارد. ساعت مکانیکی را در نظر بگیرید - دید ما زمان را تغییر داد. ناگهان یک جریان مداوم نبود، بلکه دقیقاً چند ثانیه بود. ساعت مکانیکی نمونه ای از چیست نیکلاس کار از آن به عنوان "فناوری های فکری" یاد می شود. آنها علت تغییرات چشمگیر در افکار هستند، و همیشه گروهی هستند که استدلال می کنند که ما در عوض راه بهتری از زندگی را از دست داده ایم.
سقراط را در نظر بگیرید. او گفتار را تنها راه حفظ حافظه مان دانست - به عبارت دیگر، باهوش ماندن. در نتیجه، او از اختراع کلمه نوشتاری راضی نبود. سقراط استدلال کرد که ما توانایی خود را برای حفظ دانش از این طریق از دست خواهیم داد. که ما احمق تر می شویم
فلش فوروارد به امروز، و اینترنت تحت همان نوع نظارت است. ما تمایل داریم فکر کنیم که تکیه بر منابع دیگر به جای حافظه خود ما را احمق می کند، اما آیا راهی برای اثبات آن وجود دارد؟ آیا توانایی حفظ دانش را از دست می دهیم؟ زیرا ما از اینترنت استفاده می کنیم؟
برای پرداختن به این موضوع، در وهله اول به درک فعلی از نحوه عملکرد حافظه نیاز داریم.
وب از اتصالات
حافظه توسط بخش های مختلف مغز که با هم کار می کنند ساخته می شود. هر یک از عناصر حافظه - آنچه دیدید، بوییدید، لمس کردید، شنیدید، فهمیدید و احساس کردید - در بخش متفاوتی از مغز شما رمزگذاری شده است. حافظه مانند شبکه ای از تمام این بخش های به هم پیوسته است.
برخی از خاطرات کوتاه مدت و برخی دیگر بلند مدت هستند. برای طولانی مدت شدن خاطرات، مغز ما آنها را به تجربیات گذشته متصل می کند. اینگونه است که آنها بخش مهمی از زندگی ما محسوب می شوند.
ما فضای زیادی برای ذخیره خاطراتمان داریم. ما یک میلیارد نورون داریم. هر نورون 1000 اتصال را تشکیل می دهد. در مجموع، آنها یک تریلیون اتصال را تشکیل می دهند. هر نورون همچنین با دیگران ترکیب می شود، به طوری که هر یک به خاطرات زیادی در یک زمان کمک می کند. این به طور تصاعدی فضای ذخیره سازی ما را برای حافظه ها به 2.5 پتابایت یا سه میلیون ساعت نمایش تلویزیونی ضبط شده افزایش می دهد.
در عین حال، ما نمی دانیم که چگونه اندازه یک حافظه را اندازه گیری کنیم. برخی از خاطرات به دلیل جزئیاتشان فضای بیشتری را اشغال می کنند، در حالی که برخی دیگر با فراموش شدن آسان فضا را آزاد می کنند. با این حال، فراموش کردن اشکالی ندارد. مغز ما از این طریق میتواند با تجربیات جدید همگام شود، و به هر حال لازم نیست همه چیز را به تنهایی به خاطر بسپاریم.
حافظه گروهی
از زمانی که تصمیم گرفتیم به عنوان یک گونه ارتباط برقرار کنیم، برای دانش به دیگران متکی بوده ایم. در گذشته، ما به شدت به کارشناسان، خانواده و دوستان برای اطلاعاتی که میخواستیم متکی بودیم و همچنان به این کار ادامه میدهیم. اینترنت فقط به آن دایره مراجع اضافه می کند.
دانشمندان به این دایره مراجع می گویند حافظه تراکنشی. این ترکیبی از شما و حافظه های گروهتان است. اینترنت در حال تبدیل شدن به جدید است سیستم حافظه تراکنشی. حتی ممکن است به عنوان یک منبع جایگزین دوستان، خانواده و کتاب های ما شود.
ما اکنون بیش از هر زمان دیگری به اینترنت متکی هستیم و این باعث ترس برخی از مردم شده است. اگر به دلیل استفاده از اینترنت به عنوان حافظه خارجی، توانایی انعکاس در مورد آموخته های خود را از دست بدهیم، چه؟
متفکران کم عمق
در کتاب خود، کم عمق ها، نیکلاس کار هشدار میدهد: «وقتی شروع به استفاده از وب به عنوان مکملی برای حافظه شخصی میکنیم و فرآیند درونی تثبیت را دور میزنیم، این خطر را داریم که ذهن خود را از ثروت آنها خالی کنیم.» منظور او این است که وقتی برای دانش خود به اینترنت تکیه می کنیم، نیاز به پردازش آن دانش را در حافظه بلند مدت خود از دست می دهیم. در مصاحبه ای در سال 2011 در دستور کار با استیون پیکینکار توضیح میدهد که «روشی سطحیتری از تفکر را تشویق میکند»، به این واقعیت اشاره میکند که نشانههای بصری زیادی روی صفحهنمایش ما وجود دارد که ما خیلی سریع توجه خود را از یک چیز به چیز دیگر تغییر میدهیم. این نوع چندوظیفه ای باعث می شود که ما توانایی تشخیص اطلاعات مرتبط و بی اهمیت را از دست بدهیم. تمام اطلاعات جدید مرتبط می شود. بارونس گرینفیلد می افزاید که فناوری دیجیتال ممکن است "مغز را به حالت کودکانی تبدیل کند که توسط صداهای وزوز و نورهای روشن جذب می شوند." ممکن است ما را به متفکرانی کم عمق و بی توجه تبدیل کند.
آنچه کار تشویق میکند، روشهای دقیق تفکر در یک محیط بدون حواسپرتی «همراه با توانایی... ایجاد ارتباط بین اطلاعات و تجربیات است که به افکار ما غنا و عمق میبخشد». او استدلال می کند که وقتی برای درونی کردن دانشی که وقت نمی گذاریم، توانایی تفکر انتقادی در مورد دانشی را که به دست آورده ایم از دست می دهیم. اگر مغز ما از اطلاعات ذخیره شده در حافظه بلندمدت برای تسهیل تفکر انتقادی استفاده می کند، استفاده از اینترنت به عنوان منبع حافظه خارجی به این معنی است که ما خاطرات کوتاه مدت کمتری را به بلندمدت پردازش می کنیم.
آیا این بدان معنی است که ما واقعاً احمق می شویم؟
افکت های گوگل
دکتر بتسی اسپارونویسنده اصلی مطالعه "اثرات گوگل بر حافظه"، پیشنهاد می کند، "وقتی مردم انتظار دارند اطلاعات به طور مداوم در دسترس باقی بماند، ما بیشتر به خاطر می آوریم که کجا آن را پیدا کنیم تا اینکه جزئیات مورد را به خاطر بسپاریم." اگرچه اطلاعاتی را که «گوگل» کردهایم فراموش میکنیم، اما دقیقاً میدانیم کجا آن را دوباره بازیابی کنیم. او استدلال می کند که این چیز بدی نیست. ما برای هر چیزی که هزاران سال در آن متخصص نبوده ایم به متخصصان متکی بوده ایم. اینترنت صرفاً به عنوان یک متخصص دیگر عمل می کند.
در واقع، حافظه اینترنت ممکن است قابل اعتمادتر باشد. وقتی چیزی را به یاد می آوریم، مغز ما حافظه را بازسازی می کند. هر چه بیشتر آن را به یاد بیاوریم، بازسازی دقیق تر می شود. تا زمانی که یاد بگیریم بین منابع معتبر و درایو تمایز قائل شویم، اینترنت می تواند با خیال راحت به نقطه مرجع اصلی ما، قبل از حافظه ما تبدیل شود.
اما اگر به برق وصل نباشیم چه؟ پاسخ دکتر اسپارو این است که اگر به اندازه کافی اطلاعات را بخواهیم، مطمئناً به سایر مراجع خود رجوع خواهیم کرد: دوستان، همکاران، کتاب ها و غیره.
در مورد از دست دادن توانایی ما در تفکر انتقادی، کلایو تامپسون، نویسنده باهوشتر از آنچه فکر میکنید: چگونه فناوری ذهن ما را به سمت بهتر شدن تغییر میدهد، ادعا می کند که برون سپاری چیزهای بی اهمیت و اطلاعات مبتنی بر وظیفه به اینترنت فضا را برای کارهایی که نیاز به لمس انسانی بیشتری دارند آزاد می کند. برخلاف کار، او ادعا می کند که ما آزاد هستیم تا خلاقانه فکر کنیم، زیرا مجبور نیستیم بیشتر چیزهایی را که در وب جستجو می کنیم به خاطر بسپاریم.
با دانستن همه اینها، می توانیم دوباره بپرسیم: توانایی ما برای حفظ دانش را دارد واقعا در طول تاریخ بشر کاهش یافته است؟