پایان سینما در عصر دیجیتال
پایان سینما در عصر دیجیتال
تجربه «سینما رفتن» را تصور کنید. تصویر با دیدن نسخه اصلی جنگ ستارگان or بر باد رفته or سفید برفی برای اولین بار. در ذهن خود ممکن است زرق و برق و مراسم، هیجان و شور و شوق را ببینید، صدها نفر از مردم هیجان زده در صف ایستاده اند، در حالی که برخی از ستاره ها ممکن است حتی در انبوهی که در هم می آمیزند با هم ترکیب شوند. چراغهای نئون روشن، سینماهای بزرگ با نامهایی مانند «کاپیتال» یا «رویال» را ببینید.
فضای داخلی را تصور کنید: یک دستگاه ذرت بوداده در پشت پیشخوانی که توسط مشتریان شاد احاطه شده است، دانههای ذرت میپاشد، یک مرد یا زن خوشپوش در درب ورودی که مردم وارد تئاتر میشوند، ورود میکنند. تصور کنید که جمعیتی پنجره شیشهای اطراف باجه بلیط را میپوشانند، جایی که یک کارمند خندان، ورودیها را از سوراخ مرکزی پانل شیشهای برای تودههای مشتاقی که پولهایشان را زیر شکاف پایین شیشه میفرستند، عبور میدهد.
از پشت در ورودی، تماشاگران به صورت پراکنده در اتاق جمع میشوند و در حالی که روی صندلیهای نمدی قرمز مینشینند و کتها و کلاهها را برمیدارند، با هیجان با هم زمزمه میکنند. همه مؤدبانه برمی خیزند وقتی کسی باید به صندلی خود در وسط ردیف برسد و صدای وزوز شنیدنی سالن با خاموش شدن چراغ ها متوقف می شود، تماشاگران قبل از فیلم خود را ساکت می کنند و احساسات خود را در پشت سر خود نشان می دهند، مرد یا زن جوانی. یک رول سنگین از فیلم را روی پروژکتور قرار می دهد و نمایش را شروع می کند.
منظور از رفتن به سینما همین است، درست است؟ آیا این تجربه ای نیست که همه ما در نمایش های اخیر داشته ایم؟ نه دقیقا.
همانطور که فیلم ها تغییر کرده اند، تجربه سینما رفتن نیز تغییر کرده است. سالن ها کاملاً پر نیستند. خطوط غذا نسبتاً کوتاه است، زیرا تعداد کمی می خواهند هزینه بازدید خود را فقط برای یک کیسه پاپ کورن هیولایی دو برابر کنند. برخی از سینماها تماشاگران زیادی دارند - جمعه ها، روز اکران همه جا فیلم که ادعا می شود "آخر هفته باکس آفیس" می تواند مملو از جمعیت باشد - اما بیشتر شب ها هنوز صندلی های خالی زیادی وجود دارد.
پس از پانزده دقیقه تبلیغات، اعلانهای خدمات عمومی در مورد استفاده از تلفن همراه، و مقدار مشخصی مباهات در مورد خدمات آنلاین مجموعه تئاتری که بازدید میکنید، یا کیفیتهای سمعی و بصری اتاقی که در آن هستید، پیشنمایشها قبل از پایان فیلم شروع میشود. بیست دقیقه بعد از زمان تبلیغ شروع می شود.
هر دوی این پاراگرافهای گذشته اساساً میتوانستند تبلیغاتی از طرف دو طرف باشند که با کاهش و ناپدید شدن سالنهای سینما از بین میروند: گروههای طرفدار سینما و گروههای ضد سینما. اینکه هر کدام از آنها حقی دارند یا نه، اغلب میتواند به خود تئاتر و شرایط پیرامون آن بستگی داشته باشد، اما اجازه دهید بدون توجه به عدم دقت چنین موضعی، رویکردی کلنگر داشته باشیم و از منظری کلی با موضوع مقابله کنیم.
این پیام ها چه وجه اشتراکی در مورد سینما دارند و چه تفاوت هایی با هم دارند؟ در هر دو، شما خود را در سینما می یابید، گاهی اوقات با یک کیسه پاپ کورن و یک نوشیدنی قندی یکپارچه، در حال تماشای یک فیلم در میان افراد دیگر. گاهی می خندی، گاهی گریه می کنی، گاهی تمام وقت می مانی و گاهی زود می روی. این سناریوی کلی نشان میدهد که اغلب اوقات، جنبههای موقعیتی هستند که تجربه سینما را تغییر میدهند: سالن پر سر و صدا است، نورها خیلی روشن هستند، صدا بد است، غذا بد مزه است، یا فیلم زباله است.
با این حال، بیشتر تماشاگران فیلم احتمالاً شکایت نمیکنند که چراغها همیشه خیلی روشن هستند یا صدا همیشه بد است یا فیلمهایی که میبینند همیشه زباله هستند. آنها ممکن است از امکانات رفاهی، یا هزینه بالای بلیط، یا استفاده از تلفن همراه در تئاتر شکایت داشته باشند.
چیزی که متفاوت است در تصویرسازی وجود دارد: تئاتر ایده آل روشن و جشن است. مملو از شادی و تخیل است، عملاً شادی را تراوش می کند. عناصر خاصی از نوستالژی دوران قبل در لباسها و عناصر تزئینی تئاتر دیده میشود: به ویژه کارکنانی خوش لباس و صندلیهای نمدی قرمز. در تئاتر مدرن، تصویر یک کیسه بزرگ ذرت بو داده با همان قیمت بلیط ورودی عمومی - که هزینه آن سه دلار اضافی برای سه بعدی و چهار دلار اضافی برای انتخاب صندلی است - در مقایسه با نسبت معقول تر، ناامید کننده است. کیسه های پاپ کورن که تماشاگران تئاتر نوستالژیک ایده آل با خود حمل می کنند. تبلیغات متعدد نیز تأثیراتی را برای مخاطب به جا می گذارد، برخی از آنها سرگرم کننده اما برخی دیگر خسته کننده هستند.
این من را وادار می کند تا آنچه را که واقعاً در تئاتر تغییر کرده است بررسی کنم و شاید چند ضربه ناامیدانه به ورطه وارد کنم تا کشف کنم که در واقع چه چیزی باعث مرگ سینما شده است. با نگاهی به 20 یا چند سال گذشته، تغییرات فیلمسازی، تغییرات در نحوه دیدن مردم از فیلم ها و تغییرات در تئاتر را بررسی خواهم کرد. برخی از این نکات شامل آمار و ارقامی خواهد بود که بیشتر آنها مربوط به سینماهای آمریکا خواهد بود. من تمام تلاشم را میکنم تا صرفاً از نقلقول از فهرستی از آمار منتقدان که فیلمهای «خوب» یا «بد» هستند مقاومت کنم، زیرا در حالی که فیلمهایی که مورد تحسین منتقدان قرار میگیرند عموماً در سینماها محبوب هستند، بسیاری از فیلمهای ضعیف هنوز هم پرفروش هستند. مبالغ و تعداد تماشاگران خوب علیرغم عملکرد ضعیفشان از نظر منتقدان – در حالی که فیلمهای «نیچ» یا «فرقهی» که نزد منتقدان محبوب هستند، ممکن است همیشه مورد توجه تماشاگران قرار نگیرند. در اصل، من سعی خواهم کرد اظهارات راجر ایبرت در مورد چرایی کاهش درآمد فیلم را در نظر بگیرم و مقاله را با اطلاعات به روزتر و درک بهتری از اینکه آیا فرضیه های ایبرت شایستگی دارند یا نه، تجدید کنم.
تغییرات در سینما
ما بررسی خود را با نگاهی به خود فیلم ها شروع می کنیم. چه چیزی باعث شده که مخاطبان در درون خود فیلم ها کمتر به سینما بروند؟ ایبرت به موفقیتهای بزرگ باکس آفیس اشاره میکند: یک سال بدون یکی به طور طبیعی کمتر از یک سال با یک فیلم پرفروش تبلیغاتی با بودجه کلان به نظر میرسد. از منظر صرفاً مالی، اگر به درآمدهای هر سال نگاه کنیم، میتوانیم سالهایی را انتخاب کنیم که فیلمهای موفق بزرگی داشتهاند: 1998 (تایتانیک) یا 2009 (آواتار و ترانسفورماتور: انتقام از دست رفته) نمونه های خوبی از این پدیده نسبت به سال های قبل و بعد از خود هستند.
از این رو، ممکن است این فرضیه را پیش ببریم که فیلمی که هیاهوی زیادی پیرامون خود دارد، نسبت به سالهایی که موفقیت قابل توجهی در گیشه وجود ندارد (بر اساس تورم) احتمالاً فروش کل باکس آفیس بالاتری را برای سال به دست آورد. تنظیمات The Numbers، 1998 در واقع بهترین سال اجرا برای باکس آفیس بین سال های 1995 تا 2013 باقی مانده است. از دیگر فیلمهایی که سر و صدای زیادی در مورد اکران خود داشتند، میتوان به اولین پیشدرآمد جنگ ستارگان اشاره کرد تهدید شبح، که در سال 1999 نمایش داده شد (هنوز 75,000,000 دلار کمتر از غول اسا، تنظیم برای تورم) و جدید انتقامجویان فیلمی که در سال 2012 به سینماها رفت (با شکست تمام رکوردهای قبلی، اما با تعدیل تورم هنوز از 1998 بالاتر نیست).
از این رو، به نظر میرسد که ایبرت در این فرض که سالها با یک فیلم پرفروش بزرگ طبیعتاً احتمال بیشتری برای حضور پررنگ در فیلمها داشته باشد، درست گفته است. بازاریابی که پیرامون چنین فیلمهایی وجود دارد طبیعتاً افراد بیشتری را تشویق میکند که به سینما بروند، و میتوان دید که بسیاری از چنین فیلمهایی توسط کارگردانان برجسته (جیمز کامرون، جورج لوکاس یا مایکل بی) هدایت میشوند یا به عنوان بخشهای مهمی از این فیلم وجود دارند. یک سری (هری پاتر، ترانسفورمرز، داستان اسباب بازی، هر یک از تعجب فیلم های).
با نگاهی به گرایشها در ژانرهای فیلم و «انواع خلاقانه» همانطور که The Numbers آنها را میخواند، میتوانیم ببینیم که کمدیها در مجموع بالاترین درآمد را دارند (به اندازه کافی جالب توجه است، با توجه به اینکه هیچ فیلمی که تاکنون نامبرده شده است کمدی نامیده نشده است، به جز داستان اسباب بازی) با وجود نصف تعداد درام ها، که در مجموع در رتبه سوم قرار دارند، اما از ژانر بسیار سودآور «ماجراجویی» که بالاترین میانگین درآمد را در بین ژانرها دارد، پیشی گرفته اند. با توجه به این واقعیت که از نظر متوسط درآمد ناخالص، پردرآمدترین انواع خلاقیت برای فیلمها به ترتیب «سوپر قهرمان»، «تخیلی کودکانه» و «علمی تخیلی» هستند، این یک الگو را نشان میدهد. فیلمهای موفق جدیدی که تماشاگران زیادی را به خود جذب میکنند، معمولاً برای بچهها جذاب هستند و اغلب زیباییشناسی قهرمانانهتر و در عین حال «جیکتر» دارند (کلمهای که من از استفاده از آن متنفرم اما کافی است) نسبت به فیلمهای دیگر. ممکن است منتقدان به این روند رو به رشد اشاره کنند - ایبرت در مقالهاش وقتی به زیان خستهکننده «هواداران و دختران پر سر و صدا» برای تجربه تئاتر تماشاگران بالای 30 سال اشاره میکند.
فیلمهایی که عملکرد خوبی دارند، ویژگیهای خاصی دارند: آنها میتوانند «سختانگیز»، «واقعگرا»، «فوقالعاده» و «بزرگتر» باشند. سینمای حماسی مطمئناً با کاوش در راهاندازیهای ابرقهرمانی سخت که محبوبیت بیشتری پیدا کردهاند یا رمانهای نوجوانی که در حال نمایش هستند، به طور مؤثر عمل میکند.هری پاتر، بازی های گرسنگی، گرگ و میش). با وجود عناصر خارقالعاده، این فیلمها اغلب سعی میکنند در طراحیشان بسیار غوطهور و با جزئیات باشند تا بیننده مجبور نباشد تا زمانی که فیلم را تماشا میکند، ناباوری خود را متوقف کند. ابرقهرمانان مانند همه افراد دیگر ناقص هستند، داستان های علمی تخیلی و فانتزی - به جز "فانتزی بالا" مانند کارهای تالکین - از توضیحات شبه علمی که به اندازه کافی برای مخاطب عادی منطقی هستند، الهام گرفته شده است.حاشیه اقیانوس آرام، جدید پیشتازان فضا فیلم، گرگ و میش).
مستندهایی که «حقیقت» جهان را افشا میکنند (آثار مایکل مور)، همراه با فیلمهایی در فضایی واقعگرایانه یا موضوعی محبوب هستند.قفسه صدمه، آرگو). این روند در میان بسیاری از اشکال رسانه های مدرن بسیار رایج است و به همین دلیل در فیلم ها غیرعادی نیست. افزایش علاقه به فیلمهای خارجی در میان بازارهای انگلیسی نیز نشانه موفقیت جشنوارههای بینالمللی فیلم و جهانی شدن در آوردن فیلمها از کشورهای خارجی به نقاطی از جهان است که توجه چندانی به آنها نمیشد. این نکته آخر با بحث در مورد رقابت رو به رشد سینماها و اینکه چگونه آن رقابت از علاقه روزافزون به فیلم های خارجی بهره برده است، دوباره ظاهر خواهد شد.
برای تلاش برای نتیجهگیری از این دادهها، هر چند که تعداد تماشاگران زیادی را که صرفاً با الگوی معمول مطابقت ندارند، در نظر نگیرد، میتوانیم ببینیم که فیلمها به طور کلی در حال تغییر هستند تا با سلیقه مخاطبان مطابقت داشته باشند. بیشتر علاقه مند به دیدن فیلم های سبک، واقع گرایانه، اکشن یا درام هستند. فیلمهایی که مخاطبان جوانتر را هدف قرار میدهند هنوز هم از سوی جمعیتهای مسنتر مورد توجه قرار میگیرند و بسیاری از مجموعههای کتاب نوجوانان برای اکران ربوده میشوند.
با توجه به اینکه این علایق تمایل دارند نماینده نسل جوانتر باشند، طبیعی است که ایبرت و دیگران احساس کنند که تشویق کمتری برای رفتن به سینما وجود دارد: علایق هالیوود به سمت منافع مخاطبان جوان تر حرکت کرده است. این بخشی از محبوبیت روزافزون فیلمهای خارجی را توضیح میدهد که به لطف اینترنت و بازار جهانی بیشتر در دسترس هستند، زیرا این فیلمها طیف گستردهتری از ژانرها و فرهنگها را پوشش میدهند که ممکن است برای مخاطبان مسنتر جذابتر باشد. در نهایت سینما رفتن همچنان سلیقه ای است: اگر سلیقه مخاطب با روند سینما همخوانی نداشته باشد، راضی نمی شود.
از این رو، تماشاگرانی که به دنبال رئالیسم یا داستان های علمی تخیلی نیستند، که بیشتر آن ها از عناصر زیبایی شناختی و طراحی مشابه برگرفته شده اند، ممکن است برای دیدن آنچه که در تئاتر می خواهند، سخت تر باشند.
تغییرات در تماشای فیلم
همانطور که قبلاً گفته شد، فیلم های بزرگ در سینماها از الگوهای خاصی پیروی می کنند. با این حال، سینما دیگر تنها جایی نیست که بتوانیم فیلم خوب پیدا کنیم. مقاله اخیر Globe and Mail توسط Geoff Pevere پیشنهاد کرد که تلویزیون "وسیله انتخابی جدیدی برای افرادی است که به دنبال انحراف هوشمند هستند." او وقتی درباره فقدان «درام میانه» اظهار نظر میکند، احساسات آشنای ایبرت را تکرار میکند، و میگوید که انتخاب تماشاگر فیلم امروزه «یا کرایه خانه هنری مستقل است (که احتمالاً اکثر ما در خانه از تلویزیون تماشا میکنیم. به هر حال) یا فیلم دیگری که در آن جهان تقریباً نابود می شود تا زمانی که شخصی با جوراب شلواری وارد قاب سه بعدی می شود تا آن را نجات دهد.
این نظرات ممکن است نشان دهنده تمایل روزافزون طبقه متوسط باشد که پیور مقاله خود را هدف قرار داده است، مبنی بر اینکه فیلم ها دیگر «انحراف هوشمندانه» نیستند.
با توجه به تغییرات و روندهای ذکر شده در بالا، واضح است که بینندگانی که علاقه ای به روند رو به رشد سینما ندارند، به دنبال انحراف خود در جای دیگری خواهند بود، و با وجود گزینه های فراوان دیگر، جای تعجب نیست. در حالی که در روزهای نوستالژیک غلیظ گذشته، سینما اساساً تنها راه برای دیدن فیلم ها بود - تلویزیون اولیه از نظر محتوایی نسبتاً محدود بود - اکنون مخاطبان می توانند از طیف گسترده ای از خدمات درخواستی برای دیدن فیلم ها بدون نیاز به بیرون رفتن و بیرون رفتن استفاده کنند. یک دی وی دی بخرید یا حتی به یک فروشگاه کرایه ویدیو درایو بخرید که اکثر آنها اکنون بسته شده اند (بلاک باستر نمونه ای است که اغلب ذکر می شود).
ارائه دهندگان خدمات کابلی مانند Rogers، Bell، Cogeco و بسیاری دیگر از ارائه دهندگان کابلی نیز خدمات فیلم و تلویزیون بر حسب تقاضا را ارائه می دهند، در حالی که AppleTV و Netflix طیف گسترده ای از فیلم ها و برنامه های تلویزیونی را در اختیار بینندگان قرار می دهند (البته مطالب اخیر در کانادا کمتر از ایالات متحده است. ). حتی Youtube Movies چندین فیلم را به صورت رایگان یا پولی ارائه می دهد.
حتی بدون پرداخت هزینه برای چنین خدماتی، با یک کامپیوتر و اینترنت کارآمد، برای کسی بسیار راحت و آسان است که فیلمها را به صورت آنلاین، چه از طریق تورنت یا وبسایتهای رایگان فیلم، پیدا کند و بدون پرداخت هزینه، فیلم تماشا کند. در حالی که دولتها و شرکتها تلاش میکنند چنین سایتهایی را ببندند، چنین وبسایتهایی بسیار انعطافپذیر هستند و اغلب پروکسیهایی برای حفظ این سایتها ساخته میشوند.
با این حال، در حالی که این تغییرات ممکن است «انحراف هوشمندانه» را که در جستجوی آن هستند، برای سینماگران فراهم کند، نشانه بدی برای سینماها است. افزایش علاقه به فیلمهای خارجی، همانطور که در بالا ذکر شد، و همچنین به نقل از ایبرت با توجه به تعداد زیاد فیلمهای خارجی محبوب در نتفلیکس، که به راحتی در سینماهای بزرگ یافت نمیشوند، به این معنی است که فیلمدوستان به دنبال روشهای دیگری خواهند بود. به دست آوردن فیلم های جدید و جذاب همانطور که ایبرت هشدار می دهد، «تئاترها رشد می کنند که مخاطبان خود را کنترل می کنند، عناوین مختلفی را نشان می دهند و بر ویژگی های ارزش افزوده تأکید می کنند. بقیه برای زنده ماندن باید خود را وفق دهند.
تغییرات در سینما
خود تئاتر نیز تغییر کرده است: فناوریهای جدید مانند سه بعدی در کنار طراحی تئاتر رایجتر هستند. در تورنتو، سینپلکس، بزرگترین شرکت سینمای کانادا، سازماندهی یکسانی از تئاترها دارد: قیمتها، سیستمهای مشابه، غذای مشابه. برای برخی از تماشاگران فیلم، گزینه ها کم رنگ هستند. قیمت بلیط نزدیک به 3 دلار برای 20D یا AVX (صندلی اختصاص داده شده با فضای پا بیشتر و سیستم صوتی قوی تر) افزایش می یابد، و قیمت "پاپ کورن و 3 نوشیدنی ترکیبی" برای 2 نفر می تواند برای نفر سوم پرداخت کند. فیلم برخی از بینندگان سه بعدی را مزاحم یا آزاردهنده میدانند - من شخصاً تجربههای ناامیدکنندهای داشتهام که یک جفت عینک اضافی روی عینک خود نصب کردم و سپس متوجه شدم که سرم باید در مرکز و عمودی بماند تا تصویر از طریق عینک منحرف نشود.
با این وجود، سه بعدی در سینماها و با تنوع زیاد فیلم هایی که تا حدی از سه بعدی استفاده می کنند همچنان محبوب است. به نظر می رسد سینماها به استفاده از این فناوری در میان روش های جدید بهبود کیفیت ویدیو و صدا در سینماها یا داشتن صفحه نمایش یا صندلی بزرگتر ادامه خواهند داد.
به طور کلی، به نظر میرسد که این تغییرات تمایل به تشویق مردم به حضور در فیلمها و لذت بردن از فیلمها را با اتخاذ شعار «بزرگ برو یا به خانه برو»، با بخشهای بزرگ، صفحه نمایشهای بزرگ و بلندگوهای پررونق بازتاب میدهد. برنامههایی مانند کارت SCENE Cineplex، در صورت جمعآوری امتیاز کافی، بلیتهای فیلم را به صورت رایگان ارائه میکنند، و به تماشاگران سینما که در تئاتر پول خرج میکنند، این امکان را میدهد که پس از ۱۰ یا بیشتر فیلم، در بلیت رایگان صرفهجویی کنند – اگرچه مشارکت با Scotiabank به این معنی است که دارندگان کارت Scotiabank میتوانند بلیت رایگان دریافت کنند. از خرج کردن با کارت هایشان سیستمهایی مانند این افراد را تشویق میکند که بیشتر از آن بازدید کنند زیرا دفعه بعد که فیلم رایگان خواهد بود.
اما، با توجه به اینکه Cineplex تمام رقبای خود را در چند سال گذشته خریده است (همزمان با اعمال اکثر این تغییرات)، به نظر می رسد که سینماها به طور کلی در حال تزلزل هستند. در حالی که نقشه به هیچ وجه در مورد نحوه محاسبه داده های آن مشخص نیست، Cinema Treasures تخمین تیره ای از سینماهای بسته در مقایسه با سالن های باز در کانادا ارائه می دهد. بدیهی است که بسیاری از سالنها در دهههای قبل تعطیل شدهاند، همانطور که برخی از نامهای ناآشنا نشان میدهند، اما با این وجود تعداد زیادی از سالنها وجود دارند که در سالهای اخیر بسته شدهاند – آنهایی که در نزدیکی من هستند شامل بسیاری از سالنهای AMC که در اطراف تورنتو قرار داشتند و در چند مکان انتخابی در مرکز شهر. بسیاری از تئاترهای بسته متعلق به شرکت های کوچکتر یا مستقل بودند.
همانطور که Indiewire در سال گذشته گزارش داد، کسانی که قادر به انتقال به فیلم دیجیتال نبودند نیز به سرعت از خیابان ها ناپدید شدند. زمان نشان خواهد داد که آیا سینماها همچنان ناپدید خواهند شد یا اینکه اعداد و ارقام هنوز برای مدتی ثابت خواهند ماند، اما به نظر میرسد که اظهارات ایبرت دو سال بعد همچنان به کار میرود.