پیوند ذهن و بدن - چگونه روانشناسی و فیزیولوژی ما به هم مرتبط هستند
پیوند ذهن و بدن - چگونه روانشناسی و فیزیولوژی ما به هم مرتبط هستند
پیشرفت های جدید در فناوری آگاهی ما را در مورد دنیای اطراف و درون خود سرعت می بخشد. چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، این پیشرفت ها بینشی را در مورد قلمروهای مختلف امکان و شگفتی می دهد.
جزئیات مربوط به پیوند بین ذهن و بدن ما تا حدودی در میان مردم عادی یک رمز و راز است. جایی که برخی افراد روانشناسی و فیزیولوژی ما را به عنوان دو نهاد مجزا بدون فکر دوم می شناسند، دیگران احساس متفاوتی دارند. چه از طریق جستجوی اطلاعات، چه حکایتی و چه واقعی، بسیاری ذهن و بدن ما را بیش از حد به هم مرتبط می دانند و تا حد زیادی محصول یکدیگر هستند.
آمار
اخیراً پیشرفتهای بیشتری در دانش ما از ارتباط ذهن/بدن ایجاد شده است، به ویژه اینکه چگونه حالات ذهنی ما بر اندامها و عملکردهای بدن ما تأثیر میگذارد. نتایج، ارائهشده توسط دانشگاه پیتسبورگ، با آزمایشهای جداگانه نشان میدهد که چگونه قشر مغز از نظر شناختی و عصبی با اندامهای خاصی مرتبط است، آگاهی ما را در مورد این موضوع افزایش داده است. در این مورد مدولای آدرنال، اندامی که به استرس پاسخ می دهد.
یافتههای این مطالعه نشان میدهد که نواحی قشری در مغز وجود دارد که مستقیماً پاسخ از بصلالعدلی آدرنال را کنترل میکند. هرچه مناطق بیشتری از مغز دارای مسیرهای عصبی به سمت بصل النخاع باشد، پاسخ استرس از طریق واکنش های فیزیولوژیکی مانند تعریق و تنفس سنگین بیشتر است. این پاسخ متناسب بر اساس تصویر شناختی است که ما در ذهن خود داریم، و اینکه چگونه ذهن ما آن تصویر را به روشی که مناسب میداند، نشان میدهد.
معنی آن برای آینده
چیزی که این به ما می گوید این است که شناخت ما صرفاً نحوه عملکرد مغز ما نیست. این نشان میدهد که مغز ما چگونه کار میکند و با چه ظرفیتی به بخشهای حیاتی بدن ما خدمات میدهد. به خوبی شناخته شده است که کسانی که مدیتیشن، تمرین یوگا و ورزش می کنند، ماده خاکستری بیشتری در مغز خود دارند که برای کاهش استرس، اضطراب و افسردگی بسیار مهم است. رویاها می توانند بسیار واقعی و واضح باشند و واکنش های فیزیولوژیکی مانند تعریق و افزایش ضربان قلب ایجاد کنند.
کتابهایی مانند «چگونه نگرانی را متوقف کنیم و زندگی را شروع کنیم» نوشته دیل کارنگی شواهدی را نشان دادهاند که چگونه نگرانیها ویران میکند و در صورت عدم کنترل میتوانند سلامت ما را فلج کنند. درمان سایکوزوموزیس در پزشکی مدرن بسیار رایج است، جایی که اثر دارونما و نوسبو دارای میزان مصرف بالا و همچنین میزان موفقیت است. همه شواهد دیگر مبنی بر اینکه ساختارها و حالتهای ذهن ما در تحریک واکنشهای فیزیولوژیکی مثبت یا منفی بسیار قدرتمند هستند.